ویرگول
ورودثبت نام
mahta
mahta
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه

معرفی کتاب آدری هیپبورن یک روح زیبا

زیبایی حقیقی

مدتها پیش وقتی برای اولین بار چهره‌ی آدری هیپبورن رو دیدم مجذوبش شدم با اینکه نمی‌دونستم کیه و وقتی سرچ کردم و فهمیدم بازیگر بوده با اینکه همیشه از دیدن فیلمهای کلاسیک و قدیمی بدم می‌اومد، فیلم‌های آدری هیپبورن رو دیدم و از همون اولین فیلمی که ازش دیدم یعنی صبحانه در تیفانی متوجه شدم که انگار آدری فیلم بازی نمی‌کنه و انگار خودشه و خود حقیقیش رو به نمایش میزاره، این خیلی برای من ناب بود تا حالا بازیگری رو ندیده بودمکه خودش باشه، لبخند زدنش طبیعی باشه و لذت بردنش در طول فیلم و حتی غمش حقیق باشه.


وقتی اسم این کتاب رو شنیدممجذوبش شدم ، بهترین عنوانی بود که می‌شد برای آدری به کار برد. یک روح زیبا به معنای واقعی ، چون مهم نبود که آدری چه ژستی می‌گیره، در هر حالت شما با دیدنش حس می‌گردی باید انسان بهتری باشی. و قتی متوجه شدم این کتاب رو پسرش نوشته خوشحالترم شدم، چون دوست داشتم بدون آدری تو زندگی واقعیش چجوری بوده و چه سرگذشتی داشته.


هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم نگاهی که پر از زیبایی و معصومیته جنگ رو دیده، قحطی رو دیده، حرص و طمع مردم رو دیده باشه. اینکه در این کتاب دیدم آدری از زندگی لذت می‌برده و عاشق عزیزانش بوده و همزمان نگران کودکان گرسنه و فقیر آفریقا بوده، برای من خیلی الهام‌بخش بود. اینکه تا آخر عمرش رو به حمایت از کودکان آفریقا سپری کرد حتی بعضی وقت‌‌ها کنار اونها زندگی می‌کرد. و کلی سخنرانی ترتیب میداد فقط برای اینکه توجه مردم رو به سمت اونا معطوف کنه و از مردم کمک براشون جمع کنه . اون عاشق بچه‌ها بود ، و اینقدر متواضع بود که خودش رو زیبا نمی‌دونست و از مردم خیلی سپاسگزارم بود که اونو زیبا می‌دونن.

یه چیز دیگه هم خیلی برای من جالب بود اونم اینکه همیشه عاشق باله بوده و تمام نوجوانی و جوانیش رو باله کار می‌کرده و با تمام وجود ازش لذت می‌برده حتی زمان جنگ هم به کلاس باله می‌رفته اونجا تمرین می‌کرده و هدفش این بوده که بهترین رقاص باله بشه تو دنیا و جالبیش اینجاست که دوست نداشته فقط یه رقاص بزرگ بشه می‌خواسته بزرگترین باشه و وقتی استادش بهش می‌گه تو به‌خاطر قد بلندی که داری نهایتا می‌تونی یه رقاص خوب باشی و فقط اونو تدریس کنی خیلی تو ذوقش می‌خوره و وقتی برای اولین بار برای بازیگری انتخاب می‌شه تصمیم می‌گیره بهترین بازیگر بشه که فکر میکنم موفق هم می‌شه. و حتی موسیقی‌دانی که برای آثاری که اون بازی می‌کرد موسیقی می‌نوشت از آدری الهام می‌گرفت برای خلق موسیقیش.

واقعا یه نفر چجوری می‌تونه اینقدر انرژی به همه بده ، چقدر انرژی مثبت اطراف این آدم این دختر دوست‌داشتنی وجود داشته، همه از دیدنش و معاشرت باهاش به وجد می‌اومدن .اما اون اینقدر عاشق بچه‌هاش بود که به خاطر اونها فیلم بازی کردن رو گذاشت کنار و از تربیت اونها و کنار اونها بودن و دیدن رشدشان با تمام وجودش لذت می‌برد.



همه‌ی اینها برای من عجیب بود و دقیقا همین احساسات درونی آدری در چشمان اون در عکسها و فیلمها نمود می‌کرد و بیننده رو جذب می‌کرد و هنوز هم جذب می‌کنه. زیبایی تواضع در چشمان آدری مشخصه، زیبایی کمک به کودکان قحطی ‌زده و عشق به اونها در چشمان آدری مشخصه و زیبایی خود بودن در حرکات آدری به رقص تبدیل شده بود که با وجود تمام سادگی در فیلم‌ها بیننده رو میخکوب می‌کنه.


خیلی از خوندن این کتاب و مخصوصا دیدن عکس‌های آدری در کتاب لذت بردم. به نظرم همه مخصوصا زن‌های این دوره باید با شخصیت آدری آشنا بشن.


https://taaghche.com/book/74654
معرفی کتابچالش کتابخوانی طاقچهزیباآدری هیپبورنکتاب بخوانیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید