محسن ارژندی
محسن ارژندی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

درباره شما


جایی خواندم که اگر می‌­خواهید مردم به آنچه می­‌گویید توجه کنند صدای‌تان را بلند نکنید بلکه یواش و شمرده و باسادگی حرف بزنید: این درواقع توجه همه را جلب می­‌کند.

داستان‌های خوب، داستان‌های چسبناک هستند.
داستان‌های خوب، داستان‌های چسبناک هستند.

تصورش را بکنید که شب دیرهنگام، اندکی خسته و با فکری پریشان روی کاناپه نشسته‌­ام و با بی‌­میلی شام می­‌خورم، که همان موقع تلفن خانه زنگ می­‌خورد و من هاج‌واج از اینکه معمولا اگر کسی با من کار داشته باشد با خانه تماس نمی ­گیرد، گوشی را برمی­‌دارم، آقای حسینی است دوست و همکار سال­‌های پیش، هم او که من گاهی به شوخی او را آق­‌حسینی صدایش می­کردم.

بعد از سلام واحوالپرسی، می­‌گوید« شنیده­‌ام تولید محتوا میکنی.»

و بعد در ادامه، توضیح می­‌دهد که به­‌تازگی سایت فروش زده و از من هم می‌­خواهد که محتوای «دربارة ما» سایتش را برایش آماده کنم.

گفتم،«ببخشید؟حرفت را متوجه نشدم، من تجربة کافی ندارم. »

«خداوندا، محسن، تو دیگه حواست را هم نمی‌­توانی متمرکز کنی و یک متن برای من بنویسی. »

می‌­دانم که حالا باید بدون رودربایستی حرفم را می‌زدم، نمی­ خواستم به ساز او برقصم، ولی خاموش ماندم.

و گفتم، «هر چه شما بگویید، آقای حسینی. »

او پاسخ می­‌دهد، «جدی نگیر. من سایت را برای اینکه فقط درگاه فروش داشته باشد و کسب اعتبار جلوی دوستان و مشتریانم باشد می­‌خواهم. »

بعد قرار می‌شود اطلاعات و مطالب مرتبط را برای من بفرستد.

گوی را می‌­گذارم. سرم پر از افکار درهم­ برهم است. آیا واقعاَ آقای حسینی با جدیت این حرف را زده. طبیعی است وقت باعصبانیت فکر کنی هیچ قوانینی دیگر کارکرد ندارند.

تا یک هفتة بعد داشتم در خانه، اتوبوس و هر جایی که فکرش را بکنید سایت­‌ها را نگاه میکردم و مطلب برمی­‌داشتم. با نگاهی به مباحث تئوری و مقایسه­‌شان با اغلب وبسایت­‌های ایرانی بارها به دوگانگی رسیده­‌ام. چقدر خسته­‌کننده و چقدر شبیه بهم. معمولاَ این قسمت از سایت­‌ها باید دربارة مخاطبان بگویند، یعنی با زبان مخاطب و برای گوش‌­ها و چشم­‌های او صحبت کند. راستش برعکس است و همه دربارة محصولات­‌شان و خدمات‌شان نوشته بودند، بدون اینکه مشتاقانه برای مخاطب­‌شان بنویسند و آنها را سرذوق بیاورند و به تماشا بنشینند تا حرکت بعدی آنها را ببینند.

در طراحی وبسایت به جزییات توجه کنید.
در طراحی وبسایت به جزییات توجه کنید.

نمی­‌دانستم چطور از این فضا خودم را رها کنم. کلافه شده بودم از اینکه نتوانسته بودم کار را به جایی برسانم. تا اینکه یک روز در میانة این بلبشو، یادم افتاد به فایلی که یکی از دوستانم دربارة تولید محتوای سایت به من داده بود و من به کلی فراموش کرده بودم، می­‌روم و آن را با دقت گوش می‌­دهم. حالا باهم ببینیم برای نوشتن یک درباره مای‌ ایده­‌آل باید چه مواردی را رعایت کرد:

· برای متقاعد کردن دیگران، یک متن تعیین­‌کننده است.

· برای شناخت مخاطب‌تان وقت زیادی بگذارید.

· لازم نیست کل داستان­تان را بیان کنید، اما حداقل باید ایده­‌ای به مخاطب بدهید.

· وقتی مخاطب به صفحه ما میاید باید وجه تمایز ما را با دیگران تشخیص دهد.

· هویت خود را باید به صورت سرگرم کننده و قابل فهم منتقل کنید.

· این قسمت وبسایت شما باید از طراحی خوبی برخوردار باشد. حتی برای فضاهای خالی هم طرحی داشته باشید.

· از عکس­های شرکت و یا همکارانتان به صورت خلاقانه استفاده کنید.

· از مهارت قصه ­گویی استفاده کنید.

· خیلی ساده ولی حرفه‌­ای و خلاقانه خودتان را معرفی کنید.

· از صحیت کردن دربارة فراز و نشیب خود نترسید.

· گاهی ارائة داستانتان به چند زبان مختلف می­‌تواند راهکار مناسبی باشد.

· غیر­منتظره شروع کنید و مخاطب خود را به چالش بیندازید.

· اگر لازم است طنزآمیز باشید.

· بر مسئولیت اجتماعی و تعهد شرکت‌تان تاکید کنید.

· مخاطبان را با یک پیام و یا یک فراخوان برای اقدام«CTA» غافلگیر کنید.

· مأموریت نهایی خودتان را بنویسید.


شاید شما هم متوجه شده‌­اید یک درباره مای خوب، باید از اول تا آخرش یک دربارة مخاطب باشد. خواهش می‌کنم به جزییات در وبسایت‌تان توجه کنید؛ به قولی« چون جزییات مهم است.»

وارد عمل شدم و با تمام تمرکز یک متن آماده کردم و برخلاف انتظارم، صبح روز بعد متن را برای آقای حسینی ارسال کردم. دیگر هم به داستان­‌های بعدش فکر نکردم.

در نهایت، یادتان نرود داستان­‌های خوب، چسبناک هستند. برای مخاطب‌تان وقت بگذارید و داستان‌­های چسبناک بنویسید.

دیجیتال مارکتینگتولید محتوادرباره ماداستان چسبناک
ویراستار/ با کلمات سر می‌خورم به گذشته و آینده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید