تراز تجاری مناطق آزاد، تقریبا همیشه منفی بوده است؛بعنواننمونه،بررسی عملکرد مناطق آزاد در فاصله بین سالهای۱۳۹۸ تا ۱۳۹۲،نشان می دهد که تراز تجاری در سال حدود یک میلیارد دلار، منفیبوده است.
در طول بیش از سه دهه فعالیت مناطق آزاد،این مناطق به حیات خلوت اصحاب قدرت و ثروت بدل شده و هیچ خروجیمثبتی نداشته اند. هدف از ایجاد مناطق آزاد،بعنوان محرک ها و موتور پیشران توسعه،کمک به برنامه های آمایشسرزمین و تحقق عدالت سرزمین و توزیع عادلانه فرصت های ایجاد اشتغال و تولید در گستره سرزمین بود؛لیکن،خوداین مناطق، نه تنها موجب تشدید نابرابری در مناطق هدف شد؛ بلکه،با ایجاد اندک گوژهای توسعه تصنعی وبادکنکی، با استفاده از روش های پولشویی،و نیز شکل گیری مغاک های عقب ماندگی در حاشیه مناطق اصلی، بینمرکز و پیرامون آن موجبات نارضایتی و احساس تبعیض و بیعدالتی گسترده را فراهم آورد. گفته می شود، درخوشبیناته ترین مالت، تنها ۳۰ درصد قوانین مناطق آزاد صنعتی- تجاری و اقتصادی اجرایی شده است ودستگاههای نظارتی و بازرسی چشمان خود را به تخلفات و ترک فعل های صورت گرفته در این را بسته اند. بنده بهدعوت دوستان صدا و سیما، سال ۱۳۹۹ یک برنامه رادیویی چند قسمتی، در رادیو گفتگو تولید کردیم، متاسفانه، بهدلایل نامعلوم اجازه پخش به آن داده نشد و در بهترین حالت در بایگانی سیما محبوس شد.
مناطق آزاد، بعنوان راهکاری اساسی، به منظور توسعه اقتصادی مناطق مرزی، بویژه مناطق مرزی محروم، ایجاداشتغال پایدار و مولد، افزایش درآمدهای پایدار، افزایش امنیت مرزها و محرومیت زدایی و فائق آمدن بر چالش مهلکتمرکز گرایی قدرت و ثروت و توسعه متوازن و پایدار بود؛ اما، عده ای ، با اهداف سودجویانه و مطامع شوم، و البتهعامدانه و بدون توجه به الزمات ایجاد و توسعه مناطق آزاد، بویژه، لزوم ایجاد زیرساخت ها، توسعه کمی این مناطقرا در دستور کار قرار دادند و موضوع کیفت این مناطق کاملا مغفول ماند. مناطق آزاد که قرار بود، سکوهای صادراتکالاهای تولید کشور و ارز آوری بشوند، به دروازه های بزرگ و بی در و پیکر کالاهای مصرفی و بنجل کشورهایدست چندم و عامل ترویج و نهادینه شدن فرهنگ آزمندی و جنون مصرف بدل شدند.از سوی دیگر، رسوب کالا وافزایش پدیده شوم قاچاق در این مناطق آزاد، یکی دیگر از تبعات منفی،شکل گیری بی رویه این مناطق است.
مهمتر از همه،در خوشبینانه ترین سناریو،به دلیل بی مبالاتی و بی مسئولیتی مسئولان، کارگزاران و مدیرانذیربط،در دوره های مختلف،اگر نخواهیم یا نتوانیم بگوئیم،به دلایل دیگر، اراضی منابع ملی و کشاورزی را ،بدونتوجه به ملاحظات فنی و کارشناسی و بسیار فراتر از نیاز های واقعی آنها _ با فرض محال واقعی بودن این نیازها- و حتی رعایت نکردن حد نصاب های واگذاری اراضی- صرف نظر از اینکه،خود این حد نصاب های واگذاری،دارایاشتباهات فاحش و راهبردی هستند و افراد ناتوان و کم مایه از حیث تخصص، تعهد و تقوای الهی و حس میهنپرستی، این شاخص ها را تدوین و به تصویب رسانده آن -،مهمترین چالش در این مناطق،تخصیص بی رویه وجنون آمیز زمین،بویژه اراضی کشاورزی،به ثمن بخس و در حد مجانی و مالا،تخریب گسترده اراضی کشاورزی ومنابع ملی و تشدید فاجعه بار و ابتذال گونه زمینخواری هاست .برخی ها براین باورند که برای اصلاح شرایط حاضردر مناطق آزاد، باید از تجارب سایر کشور ها استفاده کنیم؛لیکن، به باور بنده ما در حوزه ای مختلف،مانند قانونگذاری،شفافیت در امور،عدالت، به ویژه، مقوله نظارت و بازرسی، قابل مقایسه با کشوری نیستیم و به تعبیر بنده، و البته به گواه شواهد متعدد و اعتبار تجربه زیسته طولانی،ما شبیه هیچ کشوری نیستیم و یا به تعبیر درست تر، “ما شبیه هیچ کشوریم”.