تکنولوژی بخشی جداییناپذیر از زندگی امروز ماست و پیوسته در حال گسترش و تحول است. به عنوان یک والد و یک متخصص هوشمند سازی مدارس و شخصی که روزانه با این ابزارها سر و کار دارد، با چالشها و فرصتهایی مواجه شدهام که به وضوح دو روی سکه تکنولوژی را نشان میدهد. به عنوان کسی که از تجربیات مختلفی بهره بردهام.
بخش ۱: تجربیات مثبت از تکنولوژی
در سال ۱۳۹۹، با شیوع بیماری کرونا و ضرورت تغییر شیوههای آموزشی، تمام کلاسها ناگهان به صورت آنلاین برگزار شدند. این تحول ناگهانی باعث شد که مدارس به دنبال راهحلهایی برای سازگاری با شرایط جدید باشند. حجم تقاضا برای راهاندازی سیستمهای آنلاین به شکل چشمگیری افزایش یافت. بسیاری از مدارس به رغم محدودیتها، به سرعت پلتفرمهای آموزشی را راهاندازی کردند، اما همچنان عمدتاً از پیامرسانها برای برگزاری کلاسها استفاده میکردند.
در این دوران پرچالش، داستان یکی از مدارس را به یاد میآورم؛ مدرسه «فرزانه». این مدرسه که همواره به نوآوری و خلاقیت در آموزش معروف بود، تصمیم گرفت با استفاده از یک پلتفرم آنلاین شخصیسازی شده، به نیازهای دانشآموزان پاسخ دهد.
علی، یکی از دانشآموزان این مدرسه، به شدت از تعطیلی مدارس در عذاب بود و نه تنها از دسترسی به معلمها و دوستانش محروم شده بود، بلکه به دلیل نبود فضای مناسب برای مطالعه در خانه، تمرکز خود را بر روی دروسش را نیز از دست داده بود.
مدرسه «فرزانه» با شناسایی این مشکلات، به سرعت برنامهای را به اجرا گذاشتند که در آن هر هفته جلسات آنلاین تعاملی را برای دانشآموزان برگزار میکردند. این جلسات به شدت همکارانه و کارگشاینده بودند؛ معلمان با استفاده از روشهای جذبکننده، اقدام به برگزاری فعالیتهای گروهی کردند و با تقسیمبندی دانشآموزان به گروههای کوچک، فضای صمیمانهای را ایجاد کردند.
علی که در این جلسات شرکت میکرد، به تدریج اعتماد به نفس قبلیاش را باز یافت و توانست دوباره شوق یادگیری را در خود زنده کند. او خاطرنشان کرد که این روش، به او کمک کرد تا نه تنها درسهایش را بهتر بفهمد، بلکه دوستیها و روابط اجتماعیاش را نیز حفظ کند.
مدرسه «فرزانه» با استفاده از تکنولوژی و خلاقیت، نه تنها بر بحران ناشی از تعطیلی مدارس غلبه کرد، بلکه توانست نمونهای از یک جامعه آموزشی پویا و مقاوم را در شرایط سخت ایجاد کند. در واقع، این داستان نشان میدهد که چگونه یک رویکرد نوآورانه و توجه به نیازهای دانشآموزان میتواند باعث شکوفایی در شرایط دشوار شود و این تجربه نهتنها به علی کمک کرد، بلکه به کل جامعه مدرسه «فرزانه» قدرت و انگیزه بخشید تا در برابر چالشهای پیشرو ایستادگی کنند.
مدیر مدرسه «فرزانه»، آقای عبدالعظیم زمانی، نماد مدیر هوشمند و نوآور در دنیای آموزش بود. او با توجه به شرایط بحرانی ناشی از شیوع کرونا، به سرعت دست به کار شد و توانست با تفکر عمیق و برنامهریزی دقیق، نه تنها مسیر یادگیری را برای دانشآموزان هموار کند، بلکه سایهای از امید و انگیزه را بر مدرسه بیفکند.آقای زمانی، عزم راسخ خود را در تخصیص زمان برای بررسی نیازها و چالشهای دانشآموزان و معلمان به کار گرفت. او با برگزاری جلسات مشورتی با معلمان و خانوادهها، توانست نظرات و ایدههای آنها را جمعآوری کند و بر پایه آن یک استراتژی جامع و متناسب با شرایط جدید طراحی کند. او معتقد بود که تنها با همکاری و همفکری، میتوان به راهحلهای مؤثری دست یافت.با ورود به دنیای آموزش آنلاین، آقای زمانی یک گروه مجرب از معلمان را گرد هم آورد و آنها را برای استفاده مؤثر از پلتفرمهای آموزشی و ابزارهای دیجیتال آموزش داد. او به این گروه اعتماد کرد و به آنها اعتماد به نفس داد تا نوآوریها و خلاقیتهای خود را در کلاسهای آنلاین به کار ببرند. این رویکرد، به معلمان انگیزه داد که با روشهای جذاب و تعاملی، یادگیری را برای دانشآموزان لذتبخش و مؤثر کنند.
علاوه بر این، آقای زمانی با برقراری ارتباط نزدیک با والدین، به آنها کمک کرد تا با فعالیتها و تکالیف آنلاین فرزندانشان هماهنگ شوند و از این طریق، محیط حمایتگری برای یادگیری در خانه ایجاد کرد. او به والدین توضیح داد که نقش آنها در این فرایند چقدر حیاتی است و با برگزاری وبینارهای آموزشی برای خانوادهها، به آنها نشان داد چگونه میتوانند در این دوران سخت به فرزندانشان کمک کنند.مدیر هوشمند مانند آقای عبدالعظیم زمانی، نه تنها به دانشآموزان و معلمان انگیزه داد، بلکه الگو و منبع الهامبخش سایر مدیران مدارس شد. او نشان داد که با استفاده از تکنولوژی و به کارگیری استراتژیهای مدرن، میتوان بر چالشها غلبه کرد و چه بسا به رشد و توسعه بیشتری دست یافت.داستان موفقیت مدرسه «فرزانه» و رهبری بینظیر آقای زمانی، ترغیبکنندهای برای سایر مدیران آموزش و پرورش است تا از فرصتهای موجود در دنیای دیجیتال بهرهبرداری کنند و به جای نگرانی از تغییرات، به فکر نوآوری و پیشرفت باشند. این توجه به تکنولوژی نه تنها میتواند آموزش را در زمان بحران چالاکتر کند، بلکه میتواند به رشد یک نسل خلاق و نوآور در آینده منجر شود.
بگذارید یک خاطره از بکارگیری تکنولوژی واقعیت افزوده[1] را در یکی از مدارس که افتخار مشارکت با آن در اوج پاندمی کرونا داشتم، برایتان تعریف کنم. در آن زمان، وقتی مدارس بسته شده بودند و دانشآموزان از یادگیری محروم بودند، تصمیم گرفتیم راهی پیدا کنیم تا یادگیری را جذابتر و تعاملیتر کنیم. با استفاده از تکنولوژی واقعیت افزوده، محتوای درسی را به شکل سهبعدی و تعاملی طراحی کردیم؛ به طوری که دانشآموزان میتوانستند به دنیای جدیدی از یادگیری وارد شوند. این تجربه نه تنها شگفتانگیز بود، بلکه باعث شد دانشآموزان دوباره به درسها علاقهمند شوند و برای یادگیری بیشتر انگیزه پیدا کنند. دیدن شوق و هیجان آنها، بهترین پاداشی بود که میتوانستم بگیرم.برای این منظور من پروژه را به 4 مرحله تقسیم کردم و آن را بر اساس همین الگو پیاده سازی کردم
1مرحله ۱: برنامهریزی و طراحی محتوا
در این مرحله، هدف اصلی ایجاد یک نقشه واضح از آنچه میخواهید به دانشآموزان منتقل کنید، است. این شامل انتخاب موضوعات درسی و طراحی محتوای مرتبط به صورت سهبعدی است. معلمان و متخصصان محتوا باید با هم همکاری کنند تا مفاهیم درسی را با استفاده از تکنولوژی واقعیت افزوده به شکل جذاب و تعاملی معرفی کنند. این بخش نیازمند تخیل و نوآوری است؛ به طور مثال، طراحی یک مدل سهبعدی از سلولهای گیاهی که دانشآموزان میتوانند آن را در گوشیهای خود مشاهده کنند و از نزدیک جزئیات آن را بررسی کنند.
مرحله ۲: توسعه و آزمایش ابزار
در این مرحله، شما باید نرمافزار یا اپلیکیشنهای مناسب واقعیت افزوده را انتخاب و توسعه دهید. با همکاری تیمهای فنی، نمونههای اولیه این ابزارها را طراحی کنید و آنها را آزمایش کنید. مهم است که دانشآموزان و معلمان نیز در این فرآیند مشارکت داشته باشند تا بازخوردهای آنان در بهبود ابزارها استفاده شود. مثلاً دانشآموزان میتوانند با استفاده از اپلیکیشن مشخص کنند که کدام مدل یا ویژگی برایشان جذابتر و کاربردیتر است.
مرحله ۳: آموزش معلمان و دانشآموزان
این مرحله به مهمترین بخش پروژه، یعنی آموزش مربوط میشود. معلمان باید با نحوه استفاده از تکنولوژی واقعیت افزوده آشنا شوند و چگونگی ادغام آن در درسهای خود را بیاموزند. همچنین، کارگاههایی برای دانشآموزان با هدف آموزش شیوههای استفاده از اپلیکیشن و تعامل با محتوا ترتیب دهید. میتوانید از بازیها و فعالیتهای جذاب استفاده کنید تا دانشآموزان هنگام یادگیری لذت ببرند و مهارتهای خود را در استفاده از این تکنولوژی افزایش دهند.
مرحله ۴: اجرای پروژه و ارزیابی
در نهایت، پروژه را در کلاسها و با دانشآموزان اجرا کنید. از آنها بخواهید تا از اپلیکیشن استفاده کنند و تجربیاتشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. بار دیگر، از معلمان و دانشآموزان بخواهید نظر بدهند که چگونه این تجربه بر یادگیری آنها تأثیر گذاشته است. با استفاده از این نظرات، میتوانید پروژه را بهبود بخشید و آن را برای سالهای آینده ارتقا دهید. همچنین، نتایج یادگیری دانشآموزان را ارزیابی کنید و مبنای توسعههای بعدی قرار دهید.
این چهار مرحله نه فقط به یادگیری مفاهیم درسی کمک ، بلکه باعث ایجاد محیطی پویا و جذاب برای یادگیری میشود. با ایجاد چنین تجربهای، دانشآموزان انگیزه بیشتری برای یادگیری خواهند داشت و در عین حال، مهارتهای علمی و اجتماعی لازم برای موفقیت در دنیای امروز را کسب خواهند کرد.
بخش ۲: چالشها و معضلات تکنولوژی
هرچند تجربیات مثبتی از استفاده از تکنولوژی داشتم، اما با چالشهایی نیز رو به رو شدم.یکی از معلمان نقل میکند پس از مدتی از شروع آنلاین بودن کلاسها، متوجه شدم که برخی از دانشآموزان به شدت تحت تأثیر فضای دیجیتال قرار گرفتهاند. یکی از دانشآموزانم، هر روز در کلاس غیبت میکرد و وقتی از او پرسیده می شد،می گفت که بیشتر وقتش را صرف بازیهای آنلاین و تماشای ویدئوهای غیرآموزشی میکند.
طبق تحقیقات، در سال ۲۰۲۱، حدود ۷۰ درصد جوانان در سنین ۱۸ تا ۲۴ سال بهطور متوسط روزانه بیش از ۴ ساعت را صرف استفاده از شبکههای اجتماعی میکنند. این آمار نشان میدهد که ما باید به عوارض منفی استفاده بیرویه از تکنولوژی توجه کنیم.
مدیر مدرسه که همیشه به دنبال راهی برای دریافت کارنامههای بالا بود، باید از آسیبهای احتمالی و استفاده بیرویه از تکنولوژی آگاه باشد و زمان استفاده از دستگاههای دیجیتال را کنترل کند. این تجربه به من آموخت که در کنار تمامی فرصتهایی که تکنولوژی فراهم میکند، میبایست کنترلهایی نیز برای جلوگیری از اعتیاد به این فضاها برقرار کنیم.
بخش ۳: راهحلها و ایجاد توازن
با توجه به چالشهایی که با آن مواجه شدم، تصمیم گرفتم یک کارگاه آموزشی آنلاین با عنوان «تکنولوژی و توازن زندگی» برگزار کنم. در این کارگاه به دانشآموزان و معلمان راهکارهایی برای استفاده بهینه از تکنولوژی آموزش دادم. همچنین با ارائه آمارهایی از استفاده جهانی از تکنولوژی، سعی کردم آنها را به تفکر درباره عاداتی که روی دادهاند، ترغیب کنم.به عنوان مثال، طبق گزارشی از موسسه دیجیتال، نزدیک به ۴۹ درصد جوانان احساس میکنند که بیش از حد به تلفنهای همراه خود وابسته هستند. این آمار میتواند زنگ خطری باشد برای ما که فراموش نکنیم زندگی واقعی فراتر از صفحه گوشی است.در این کارگاه، دانشآموزان با هم به بحث و تبادل نظر در مورد زمان مناسب برای استفاده از تکنولوژی، فواید و مضرات آن و همچنین روشهای کنترل استفاده پرداختند. کارگاه به آنها کمک کرد تا درک کنند که میتوانند زندگی روزمرهی خود را با استفاده از تکنولوژی بهبود ببخشند، بیآنکه به آن وابسته شوند.
در نهایت، دستاوردهای من از این تجارب نشان میدهد که تکنولوژی میتواند هم دوست خوبی باشد و هم دشمنی خطرناک. آنچه مهم است، نحوه استفاده ما از این ابزارهاست. با درک درست و ایجاد توازن در زندگی، میتوانیم از تکنولوژی به عنوان ابزاری برای یادگیری و رشد استفاده کنیم.
این فصل نمونههایی از تجربیات واقعی من و آمارهای قابل استناد برای درک بهتر دو روی سکه تکنولوژی را به تصویر کشید. من به این نتیجه رسیدم که نسل آینده — بچهها — باید آموزش مناسبی درباره استفاده از تکنولوژی دریافت کنند تا بتوانند از امکانات آن بهرهمند شوند بدون اینکه در دام آن افتاده و کنترل زندگیشان را از دست بدهند. با ادغام آموزش و نظارت بر استفاده از تکنولوژی، میتوانیم آیندهای بهتر و سالمتر برای همه ایجاد کنیم.
[1] واقعیت افزوده (AR) بهعنوان یک تکنولوژی نوین شناخته میشود که به کاربران امکان میدهد تا عناصر دیجیتال را در دنیای واقعی مشاهده کنند. این تکنولوژی با استفاده از دستگاههایی مانند گوشیهای هوشمند، تبلتها و عینکهای خاص، اطلاعات و محتوای دیجیتالی را بهصورت تعاملی به محیط واقعی اضافه میکند. بهعبارتی دیگر، AR دنیای واقعی را با اشیاء، تصاویر و اطلاعات دیجیتال ترکیب میکند و تجربهای کاملاً جدید برای کاربران خلق میکند. در آموزش، AR میتواند بهعنوان ابزاری کمککننده در یادگیری مفاهیم پیچیده مانند علوم یا تاریخ عمل کند؛ بهطوری که دانشآموزان میتوانند مدلهای سهبعدی را مشاهده و با آنها ارتباط برقرار کنند. در حوزه تجارت و بازاریابی، برندها از AR برای فراهم آوردن تجربیاتی جذاب و تعاملی برای مشتریان استفاده میکنند، مثلاً اجازه میدهند تا مشتریان با امتحان کردن لباسها یا لوازم خانگی در محیط خود تصمیم به خرید بگیرند.