زهره منتظری هدش
زهره منتظری هدش
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

هنر جنگ دانشگاه سوهانک

آشنایی با دفاع مقدس با تدريس استاد حسنوند كلاس دو شنبه 9:10 صبح

دانشجو : زهره منتظری هدش

موضوع : حملات شیمیایی


فیلم با روستای مرزی رشحرمه دی ماه سال 1395 برفی شروع میشود داستان فیلم از زبان معلم مالمال شرح داده میشود .

پسر قادر عاشق هواپیما های جنگی بود و با ذوق به انها خیره میشد تا اینک روزی یکی از هاوپیما های جنگی اخرین بمب به جا مانده را رها کرد در کنارناصر همه مردم قدرت تنفسشان کم میشود و ب سختی نفس میکشند

پیمان معادی در نقش قادر یک مرد کرد بازی میکند ( پیمان معادی در این فیلم به طور عجیبی درخشیده است او در این فیلم از چهره آشنای همیشگی‌اش در دیگر فیلم‌ها، یعنی یک آدم معمولی پایتخت نشین که در موقعیت‌های انسانی پیچیده گیر می‌افتد، به خوبی فاصله گرفته و این بار در قامت یک مرد کرد ظاهر شده که باید همه آن معمولی بودن شهری را فراموش کند و تبدیل شود به اوستا قادر بنا در روستایی نزدیک سردشت.حتی سیگار کشیدن و راه رفتن این بازیگر در درخت گردو با دیگر فیلم‌هایش فرق می‌کند. لهجه کردی را نیز به خوبی فراگرفته و در ادای دیالوگ‌ها به هیچ وجه نمی‌لنگد. معادی در ایفای این نقش، اجرای مینیمال را برگزیده که نتیجه آن تلنبار شدن حس دردی است که کمر هر انسانی را می‌شکند.)

مهدویان در " درخت گردو " تصمیم گرفته درباره بمباران شیمیایی سردشت فیلم بسازد، واقعه‌ای مربوط به جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۶. این فیلم به نویسندگی ابراهیم امینی و حسین حسنی، روایتگر داستان تلخ زندگی فردی رنج کشیده و اهل کردستان به نام قادر مولان پور است که خانواده‌اش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت بودند. داستان فیلم در سه بازه زمانی سال‌های ۶۶، ۸۳ و ۹۵ روایت می‌شود.

در بمبباران شیمیایی فرزندان قادر شیمیایی شدند انها را با اتوبوسی به تبریز منتقل کردند و دردناک ترین سکانس این فیلم جایی بود که قادر سه فرزندش را در حمام زیر دوش اب برد و انها جیغ میزدند و گریه میکردند از سوزش

قادر یک کارگر ساده بود که زندگی ارام و عاشقانه اش نابود شد یکی از فرزندانش را از دست داد بر اثر شیمیایی شدن ریه هایش

این فیلم راجب ماجرای مهیب سر دشت و مرم مظلوم کرد است که خیلی از انها در این واقعه جان باختند

فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده؛ اتفاق تلخی که برای یک خانواده حادث شده ولی در جزئیات تغییراتی حاصل شده است ولی وقایع اصلی که می‌بینیم اتفاق افتاده یعنی ممکن است درباره مکان، زمان و در جزئیات تغییراتی وجود داشته باشد.

اگر بخواهیم اسم فیلم را تحلیل کنیم باید بگم :

درخت گردو بعنوان درختی کهن نمادی است براصالت و پیشینه یک ملت (ملت کُرد) که مزار اسطوره هایش را هم به دامان گرفته است

معادى تمام انرژى و توانش را در میانه سکوت هایش جمع مى کند تا همه آن را در راهروى بیمارستان فریادى کند که مى گوید:

سوختم!

سوختم!

سوختم! (شما هر سوختم را بى رمق تر از قبلى بر زبان بیاورید)

درخت گردو از آن دست فیلم هایى است که باید چندبار دید تا بیشتر قادر و تمام آن لحظاتى که تجربه مى کند را درک کرد. اما همین بار نخست هم تأثیر خود را بر ذهن و جان مخاطب مى گذارد.


نقطه ضعفی در این فیلم نیافتم و لذت بردم از بازی ها از نشان دادن واضح وقایع حملات شیمیایی

با این فیلم ارتباط گرفتم و اشک ریختم


پایان

درخت گردواستاد علی اکبر حسنوندهنر جنگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید