ویرگول
ورودثبت نام
زهره منتظری هدش
زهره منتظری هدش
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

هنر جنگ دانشگاه سوهانک

موضوع تحقیق / تحلیل فیلمی در رابطه با وداع و ایثار

استاد : اقای علی اکبر حسنوند

دانشجو : زهره منتظري هدش


وداع و ايثار


فيلمي پر بار از نرگس ابيار


فيلم شیار ۱۴۳ :



نویسنده و کارگردان:نرگس آبیار

تهیه‌کنندگی محمد حسین قاسمی و ابوذر پورمحمدی

بازيگران :

مریلا زارعی

گلاره عباسی

جواد عزتی

مهران احمدی

یدلله شادمانی

و.....



تركيبي از وداع و ايثار يك مادر و فرزند


يك مادرکه هر روز مسیری طولانی را ميرود


ك براي فرزندش در معدن


غذای گرم ببرد او عاشقانه پسرش را دوست دارد .


در پايان فیلم ( شيار ١٤٣) متوجه می شویم که شیار ۱۴۳


نام گودالی است در منطقه جنگی،که برای پيدايش مين ها و


یافتن پیکر شهدای جنگ


مورد كنكاش قرار ميگيرد .


به گفته منتقدین این فیلم در آن زمان ( جنگ تحميلي )


روایت متفاوتی از دفاع مقدس بوده است


نرگس آبیار،داستان مادر شهیدی به نام اُلفَت را به تصویر میکشد


(و اين كار هم بر اساس كتاب اختر و روز هاي تلواسه درست شده است نوشته نرگس ابيار )


که سخت در انتظار برگشتن فرزندش ب خانه است .


این انتظار را از زماني ك الفت در جواني ب سر ميبرد


تا ۱۵ سال بعد که سنش زياد ميشود و پير ميشود ،شاهد هستیم.


بعد از ۱۵ سال،یونس ( پسر الفت ) به خواب یکی از


افراد گروه تجسس می رود و به او می گوید:

نميخواي ب شيار ١٤٣ بياي و منو پيدا كني ؟


او خوابش را براي ديگران تعريف ميكند و اورا مسخره ميكنند


و به او می گویند که در اثر پر خوري خواب پرپوچ ديده


اما دوباره ان خاب تكرار ميشود و. برای بار دوم خواب يونس را ميبيند و زود


به چادر می آید تا آن را برای ديگران تعريف كند


دوباره به او توجه نميكنن و می گویند که آن محدوده


پر از مین است و باید از مين پاك شود تا بشود رفت


ان مرد كوتاه نميايد و اين كار ممنوعه را انجام ميدهد


با كلي استرس به شیار ۱۴۳ رفته و در داخل گودال


پیکر يونس را سخت پيدا ميكند


طبق روايات شاهدان ،این داستان بر اساس واقعيت ميباشد .


تحلیل فيلم شيار ١٤٣:

در اين فيلم نقش الفت كه خانم مريلا زارعي هستند بسيار خوب و حرفه اي بازي ميكنند در اين نقش ( و مانند الماس ميدرخشند )

از زمان جواني تمام گفت گو ها خنده ها و شوخي هايش با يونس تا غم و غصه ها و چشم انتظاري هايش براي يونس

چشم انتظاري اون وقتي مداوم او وقتي ميخواهد اسم پسرش را از راديو عراق بشنود .

ديالوگ هاي دلخراش مادرانه او :


+هفت سال گذشته


+روم نمیشه


+چطور بغلش کنم؟



چطور ممكنه ك مادري از روي خجالت نتوناند فرزندش را ب اغوش بكشد ؟ شايد از دوري باشد !


این دلپاکی و سادگی و نجيب بودن این زن را نشان می دهد


که نرگس آبیار به بهترین شکل ممکن آن توصيف كرده و نشان داده


خانم نرگس آبیار به خوبی توانست نقش الفت را همزمان زني

مهربان پر از عشق قدرتمند ساده لوح نشان دهد.


یدالله شادمانی در نقش تلفن چی ب دل من ننشست و بازي او را نپسنديدم و شايد سليقه شخصي من نبود !

او ب شدت روي مخم راه ميرفت با حركات و رفتارش

و خب من اين رو يك پوئن مثبت ميبينم چون هدف همين بود و نرگس ابيار ب خوبي توانسته يود نقش را ب اون بنشاند .


من ب عنوان بيننده خواهر يونس برايم عجيب بود اينك خواهر يك شهيد انقدر خنثي باشد عجيب است و انتظار بيشتري از تاثير گذاري اون توي داستان داشتم .


زماني كه پيكر بي جان و فقط چند تكه استخوان از او باقي مانده بود بعد از ١٥ سال برايش اوردند خيلي دردناك و غم انگيز بود


( به شخصه من بار ها با ديدن ان صحنه از فيلم ب پهناي صورت اشك ريختم براي مادري ك جوان دسته گل اش تقديم ب وطن اش به خاكش كرده بود )


از پسري كه جوان و رعنا بوده اما حال فقط چند تكه استخوان خاك خورده از وجودش باقي مانده بود براي الفت …

الفت استخوان ها را در اغوش گرفته بود و سکانس هایی از نوزادی یونس در اغوش الفت پخش شد و اون لالایی سوزناک ....

اما باز هم الفت بايد با اين استخوان ها وداع ميكرد و انها را ب خاك ميسپرد اين سكانس در ذهن من تا ابد حك شد با بازي درخشان مريلا زارعي …

برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن(مریلا زارعی)

بايد گفت : از همه شهداي وطن و خانواده هايشان ممنونيم

ك براي دفاع از وطن و خاكشان اينگونه خود را فدا كردند

تا ابد و العمر قدردان انها هستم .

«پایان»

هنرجنگاستاد علی اکبر حسنوندعلی اکبر حسنوندوداعایثار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید