دیدم امروز آن نگاه پنهانت را
بردیده دل آن اشک ریزانت را
دیدم به تمنای وصالش چون موج
برآب زدی آن قایق ویرانت را
دیدم زخجالت نیست آن سَرزیر
خواستی که نبینم حال پریشانت را
دیده ام اما هر آن چیز نباید دید
کاش نگیردگاهی آهم آن دامانت را
📌شاعر:زلیخا خرمی