🍃لحظه دیدار🍃
برف هاهمه رفت
اولین روز بهار
اندرآن دشت وسیع
با گلی بی خار
چشمه ای جوشید
در دل کوهسار
آن درختان قدیم
میوه ها پر بار
چه صفایی داشت
لحظه دیدار
کم کمک راه افتاد
در دل جویبار
با دلی لبریز
درهرگوشه کنار
عشق رویاند
هرطرف اینبار
گشت راهی
در دل نیزار
تا که درمان شد
آن دل بیمار
بوته هاسرسبز
قاصدک بیدار
باز راه افتاد
باهمه اسرار
تا که باز آید
منزل دلدار
حوضک زیبا
با دلی سرشار
منتظرمی ماند
تارسد آن یار
این شگفتیها
روی هم آوار
چه صفایی داشت
لحظه دیدار
....................
زلیخاخرمی