کهورستان شهر زیبایم سلام
نگنجد وصف تو در یک کلام
وجب بر وجب دُر و گوهری
به مثل نگینی که برانگشتری
چوخاکت باخوبیهاشدسرشت
شدی زیبا همچو باغ بهشت
نهادن درقدیم نامت کوه دش
زبهر این رخ زیبای ومهوش
بگوینددرشگفتی بودی غوطه
سفر که آمد آن ابن بطوطه
درختانی تنومند و کهنسال
به رویش مرغکانی درپروبال
توبودی روح نوازوخلوتی دنج
پراز نهر آب وبرکه پر ز نارنج
تمام گنج دیرین درتوجمع است
ندانم قدمتت گوئی کهن است
زلیخا خرمی