از کودکی هر وقت یادم میآید با کلمه تا کلام راحتتر بودم. مثلا اگر با کسی دعوا میکردم در آن لحظه روی آن را نداشتم تا کلمهای را به زبان آورم اما وقتی مینوشتم سیلی از کلمات بر روی کاغذ جاری میشد. چه خوشایند بود لحظههایی که حس میکردم یک فرد مغرور و بیمنطق را با نوشتن کلمات قدرتمندم شکست دادم.
در دوران دبیرستان با آنکه به دروس علوم انسانی بسیار علاقه داشتم اما فکر پزشک شدن مرا از خود بیخود میکرد به همین دلیل رشته تجربی را انتخاب کردم. تصور میکردم با پوشیدن روپوش سفید و یک گوشی پزشکی تمام عالم و آدم به من احترام میگذارند و مرا تایید میکنند. حالتی را تصور میکردم که در جمع فامیل به من خانم دکتر میگفتند و من سراسر غرور میشدم.
حدود 8 ماه برای کنکورم که در سال 88 بود بیوقفه تلاش کردم. در این مدت همه جور تفریحی را بر خود حرام کرده بودم اما چند ماه قبل از آنکه باید اصلیترین کارها را مانند تست زدن و مرور کردن دروس را انجام میدادم کم آوردم یا به قول برادرم بریدم. آنقدر این مدت بر خود سخت گرفته بودم که دیگر توانی برای ادامه راه نداشتم. البته کمی شلوغیها و هیاهوی انتخابات سال 88 بر روند درس خواندن من تاثیر منفی گذاشته بود.
به هر حال من کنکورم را با حالتی از خستگی و ناامیدی دادم و رتبهام 6818 منطقه 1 شد. این رتبه افتضاح نبود اما با وجود این رتبه باید قید رشته پزشکی را میزدم و در مقطع کارشناسی تحصیل میکردم.
خلاصه نتایج نهایی آمد و من مهندسی کشاورزی گرایش گیاه پزشکی قبول شدم. با وجود آنکه 4 سال در این رشته بسیار تلاش و مطالعه کردم اما عشق من به رشته گیاهپزشکی آنقدر شعلهور نشد که بتوانم برای کار کردن در آن اقدامی جدی بکنم.
طی سالهای 92 تا 96 کارهای مختلفی را تجربه کردم از فروش کلاه گرفته تا تدریس در مدرسه غیرانتفاعی.
در اواخر سال 1396 دخترخالهام مشغول تاسیس یک کلینیک روانشناسی بود و به دنبال یک منشی و مسئول پذیرش میگشت. از آنجا که رابطهام با او خیلی صمیمانه بود و عاشق روانشناسی بودم مشتاقانه دعوت به کارش را پذیرفتم و طی دو سال در کلینیک روانشناسی پیوند در مشهد بهعنوان منشی فعالیت کردم.
فعالیت به عنوان منشی بودن تجربه جالبی بود چون با افرادی سر و کار داشتم که به روان خودشان یا کیفیت رابطهشان اهمیت میدادند اما یک چیز کم داشت تنوع و حس خلق کردن. یکنواختی کار منشیگری باعث شد تا بهتدریج از فضای کارم خسته شوم.
در ماههای آخر کاریام به یک دوره کارآموزی از طرف کسانی که کار طراحی سایت کلینیک را انجام میدادند دعوت شدم. آنها گفتند ما میخواهیم به تو چیزهایی یاد بدهیم که بتوانی سایت محل کارت را رونق دهی.
وقتی وارد این دوره شدم متوجه شدم درواقع دوره کارآموزی نیست زیرا آموزش چندانی وجود نداشت اما مرا با دنیای عجیب و مورد علاقهام یعنی تولید محتوا آشنا کرد.
پس از آنکه از کلینیک بیرون آمدم در سال 1398 کسی که برای سایت کلینیک به من آموزشهایی داده بود از من خواست تا برای یک سایت گردشگری مقاله بنویسم. او توضیح زیادی درباره نوشتن به من نداد فقط گفت به دیدنیهای مشهد سر بزن و درباره آنها مقالاتی 2000 کلمهای بنویس.
چند مقاله که نوشتم امید نداشتم پذیرفته شوند اما پس از مدتی با مقداری ویرایش، مقالاتم پذیرفته شد و کلمهای 20 تومان پول گرفتم. با آنکه پولش در حد پول توجیبی هم نبود اما خرج کردنش به من کیف میداد.
پس از گذشت مدتی مقاله نوشتن با اصول سئو آشنا شدم و تصمیم گرفتم مقالاتم را تخصصیتر و حرفهای بنویسم. خوشبختانه شانس در آن زمان با من یار بود و در دوره کارآموزی تیم کار نکن با مدیریت آقای امین آرامش در تهران به صورت آنلاین شرکت کردم. در این دوره یاد گرفتم مقالاتی را طبق اصول سئو در وردپرس درج کنم. با کمک تیم کار نکن 20 مقاله نوشتم که خوشبختانه 15 عدد از آنها در صفحه اول گوگل قرار گرفتند.
یکی از بهترین تجربیات من برای آموزش تولید محتوا در پاییز سال 1399 رقم خورد. در این زمان، من در دوره توانمندسازی تولید محتوا آقای شاهین کلانتری شرکت کردم. در این دوره بهطور مشخص به ما تکالیفی گفته نمیشد اما بستری فراهم شد تا بتوانیم تولید محتوای خود را با ایجاد سایت و پیج اینستاگرام شخصی توسعه دهیم. از آن زمان تاکنون هرازگاهی به سایتم سر زدهام و مطالبی را نوشتهام اما نیاز به رسیدگی بیشتری دارد.
در مشهد برای استخدام شدن به شرکتهای مختلفی مراجعه کردم اما متاسفانه بیشتر آنها بر روی کمیت کار و نوشتن مقالات چند هزار کلمهای تاکید داشتند تا نوشتن یک مقاله باکیفیت.
با توجه به اوضاع روزهای کرونایی و خانگی بودن شخصیتم تصمیم گرفتم به صورت دورکاری برای مقالهنویسی فعالیت کنم و پلتفرم نویسش را انتخاب کردم.
در نویسش به من مقالاتی پیشنهاد میشود که هر کدام تعرفه و موضوع مخصوص به خودشان را دارند و در مدت زمان مشخصی باید در قالب ورد در سایت بارگذاری شوند. همچنان مشغول فعالیت در این پلتفرم هستم اما به این نتیجه رسیدهام کار در نویسش برای تجربه نوشتنم خوب است اما برای آنکه چیزهای بیشتری از تولید محتوا بیاموزم کافی نیست.
در این مدت زمانی که در مسیر تولید محتوا قدم گذاشتهام هر بار مقداری از مسیر را که طی کردم احساس کردم باید مطالب بیشتری را بیاموزم. جذابیت مسیر محتوا برایم این است که وقتی برای رشد خودت در این مسیر قدمی برنمیداری نمیتوانی بیشتر و بهتر تجربه کنی.
با وجود آنکه در دورههای آموزش تولید محتوا شرکت کردهام اما حس میکنم آموختههای من برای پیشرفت اصولی در تولید محتوا کافی نیستند. من برای آنکه بتوانم مسیر تولید محتوا را حرفهایتر و خلاقانهتر طی کنم در کارآموزش وبسیما شرکت کردم.
تصویری که از خودم در دو ماه آینده دارم این است که با اطلاعات و آموزشهای وبسیما میتوانم بهتر بنویسم، بخوانم و محتواهای باکیفیتتری را با اصول سئو خلق کنم. راستی یکی از فانتزیهای ذهنیام این است که در این مجموعه استخدام شوم و به عنوان یک کارمند درجه یک فعالیت کنم.