به پیشنهاد چالش کتابخوانی طاقچه «کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن» رو مطالعه کردم.
این کتاب روایت یک شرکت دانش بنیان ایرانی هست که به کوشش بهزاد دانشگر و به روایت نوید نجاتبخش نوشته شده.
من نسخه صوتی این کتاب رو همراه با همسرم توی مسافرت و به وسیله ضبط ماشین گوش دادم و برای هر دومون کتاب خیلی جالب و در نوع خودش جدیدی بود.
توی این کتاب نوید نجاتبخش از اولین تلاشهاش برای درآمدزایی میگه و اینکه چقدر برای شروع کار اعتمادبهنفس داشتند و کاری رو شروع کردند که تقریباً کپی کاری محسوب میشده.
بعد از مدتی که با دوستش همفکری کردند به این نتیجه رسیدند که اون کاری که مطلوبشون هست کپی کردن و دلالی و خریدوفروش نیست بلکه دوست دارند خودشون سر در بیارن از دستگاهها و قطعات و خودشون تعمیرکننده و بعدها تولیدکننده بشن.
نوید نجاتبخش مدتی در بخش تجهیزات پزشکی بیمارستانها بهعنوان تعمیرکار کار میکرده و همین باعث شده که بهصورت تجربی علاوهبر رشته الکترونیک دانشگاه اطلاعات خوبی درباره قطعات و تجهیزات پزشکی بدست بیاره و همین آزمون و خطاهای تجربی و سروکله زدن با دستگاههای معیوب باعث شده که خیلیخوب با جزئیات دستگاه و کارکرد بخشهای مختلفش آشنا بشه و بعدها تصمیم بگیره خودش پیشرفتهترین دستگاههای پزشکی رو در کشور تولید کنه.
ماجرای پیدا کردن همکارهای مختلفش در این مسیر ماجرای جالبی بود. دوستانی پیدا کرد که مثل خودش اهل کار و تلاش بودهاند و ناامید نمیشدند و تمام تلاششون رو برای رسیدن به هدف انجام میدادند.
اولین پروژهشون تولید تخت بیمارستانی بود. تختی که صرفاً بتونه بیماری که روش دراز کشیده رو پایین و بالا و چپ و راست ببره و شیب تخت بهصورت خودکار تنظیم بشه.
شاید بهنظر کار سادهای بیاد ولی طراحی تخت و استحکامش و کارکردش مسئلهی خیلی مهمی بود که بارها براش آزمونوخطا کردهاند تا تونستن تختی بسازند که با نمونههای خارجی رقابت کنه و بلکه از نظر قیمت و کیفیت مقرونبهصرفهتر از نمونههای خارجی باشه.
و مرحله بعد کارشون بازاریابی و ارتباط با مشتری و فروش محصولشون یعنی تخت بیمارستانی بود. در این مرحله هم تجربیات خوب و جالبی به دست آوردند و توی این کتاب بهش اشاره کردن که فکر میکنم برای هر کسی که دغدغه کارآفرینی و تولید داره تجربیات مفیدی باشه.
چهبسا حتی برای کسایی مثل من که اصلاً دغدغه کار تولیدی ندارند هم این تلاش و پشتکار برای رسیدن به هدف جالب و آموزنده باشه.
بعد از ساختن تخت بیمارستانی به این نتیجه میرسند که تجهیزات پزشکی پیشرفتهتر و با تکنولوژی بالاتر بسازند تا بتونن در فضای بینالمللی هم با شرکتهای مختلف رقابت کند و این نقطه عطفی میشه تا به سمت تولیدات پیشرفتهتر برن.
تصمیم میگیرند چراغ اتاق عمل بسازن و انواع مشکلات و سختیهایی که در این مسیر به وجود میاد رو هم با تلاش و با توکل به خدا پیش میبرن و موفق میشن چراغ رو تولید کنن منتها در مرحله فروش و بازاریابی با برخوردهای نامناسبی از طرف کادر پزشکی بیمارستانها مواجه می شن که البته این برخوردها باعث نمیشه ناامید بشن و کارشون رو رها کنن بلکه تلاش و مقاومتشون رو بیشتر میکنن.
و بعد هم به سمت تجهیزات پیشرفته پزشکی هستهای و دستگاه شتاب دهنده و ام آر آی میرن و الان در حال تولید دستگاههایی هستند که کشورهای خیلی کمی توان تولید شو دارن در جهان.
نکته خیلی جالب این کتاب اشاره به نقش خدا و هدایت الهی در طی این مسیر هست. خود راوی یعنی نوید نجاتبخش شخصیت کاملاً معتقد و مؤمنی هست ولی قصد نداره شعار بده بلکه از یک تجربهی زیسته و از راهی که رفته برامون تعریف می کنه.
جاهایی که کار بدجوری گره خورده بود و دوست داشتن طوری کار را پیش ببرند اما اتفاقی افتاده و مسیرشون تغییر کرده و بعدها فهمیدند که این یکی از حکمتها و تدابیر الهی بود که کارشون رو به سمتوسوی بهتری هدایت کرده، حتی بهتر از اون چیزی که خودشون تصمیم گرفته بودند انجام بدن.
نقطه قوت این کتاب و شاید بشه گفت نقطهی تمایزش با کتابهای موفقیت خارجی همین اشاره به نقش خدا در مسیر هست. یعنی تو اگر برای پیشرفت جامعهی اسلامی و کشور اسلامی تلاش میکنی و به خدا اعتقاد داری در این مسیر، خدا هم در مواقع مختلف بهت کمک میکنه و به سمت اون راهی که درست هست هدایتت میکنه. اگر جایی مشکل پیچیدهای به وجود میاد خدایی هست که داره تو و مشکلات رو میبینه و تو میتونی ازش کمک بخوای و اون خدا بسته به مصلحت بهت کمک میکنه.
این عاملی هست که توی خیلی از کتابهای زرد موفقیت که این روزها پرفروش و پرمخاطب هم شدن، اصلاً بهش اشاره نمیشه و چهبسا همین بیاعتقادی به خدا باعث ناامیدی و باعث شکست خیلی از افراد بشه.
این کتاب رو به همه خانمها و آقایون و مخصوصاً نوجوانها و جوانهای دانشآموز و دانشجو پیشنهاد میکنم و ب نظرم خیلی خوبه که این کتاب جزء کتابهای اصلی مدرسه یا حداقل کتابهایی که در زنگ کتابخوانی در مدارس مطالعه میشه قرار داده بشه.
یک نکته جالب هم که توی این کتاب دیدم و برای خودم و همسرم موقعی که کتاب صوتی را گوش میدادیم خیلی جالب بود، این بود که مثل همیشه این آقای موفق یعنی این آقای نوید نجاتبخش که از صبح زود تا آخر شب مشغول کار در شرکت دانشبنیان و پارک علم و فناوری اصفهان بود همسری داشته که بهشدت با این ساعت کاری و با این حجم کار همراهی کرده و چهبسا حتی روحیه داده بهش در این مسیر.
البته فکر میکنم برای روایت صادقانهتر باید ماجرا رو از زبان همسر ایشون هم شنید که چه سختیهایی در این سالها و در طی این مسیر کشیده ولی قطعاً نصف اجر و ثواب موفقیت این آقا مدیون اون خانومی هست که بهتنهایی کارهای خانواده رو پیش برده و بچهها رو بزرگ کرده و با همسرش طوری همراه بوده که بتونه با خیال راحت از صبح تا شب مشغول کار و تولید و پیشبرد فناوری برای این مملکت باشه.
خلاصهی ماجرا بهتون پیشنهاد میکنم داستان شکلگیری شرکت دانشبنیان بهیار صنعت اصفهان رو از زبان مؤسس این شرکت بخونید و لذت ببرید.
من نسخه صوتی این کتاب رو گوش دادم ولی نسخه الکترونیکیاش هم در طاقچه بینهایت هست و از طریق لینک زیر میتونید دریافتش کنید:
https://taaghche.com/book/95215