ویرگول
ورودثبت نام
سقا علمدار
سقا علمدار
خواندن ۳ دقیقه·۶ ماه پیش

کتاب لبخند مسیح


📚 کتاب لبخند مسیح
نوشته سارا عرفانی

این کتاب، یک رمان کوتاه با فضایی عاشقانه و حرف‌هایی عمیقه.

داستان درباره چالش‌های روزمره‌ی یک دختر جوانه که در کنار درس دانشگاه، کار مترجمی و تدریس زبان انگلیسی انجام میده و به واسطه مطالعه‌ی یه مقاله انگلیسی، با نیکلاس آشنا میشه و بهش ایمیل میزنه.

نیکلاس توی شرکت طراحی ماشین کار می‌کنه و در این زمینه مقاله می‌نویسه و مسیحیه، هر چند خیلی مذهبی و معتقد نیست.

یک روز نیکلاس ایمیل میزنه و میگه که دوست داره بیشتر درباره دین اسلام بدونه و از نگار می‌خواد راهنمایی‌ش کنه،

ولی خود نگار هم خیلی اطلاعاتی از عقاید و لایه‌های عمیق‌تر دین اسلام نداره و توی رودربایستی سعی می‌کنه یه اطلاعاتی از توی کتاب دینی در بیاره و از استاد معارف دانشگاه بپرسه و …

نگار برای رفع تکلیف یه سری سایت و کتاب رو به نیکلاس معرفی می‌کنه و خودش هم درگیر کارهای ترجمه و تدریسه و این وسط‌ها دو تا خواستگار هم براش میاد!

واقعیتش اینه که ماجراهای مثلا عاشقانه و روابط دختر و پسر توی کتاب یه مقدار توی ذوق میزنه و یه ذره غیر عادیه و باور پذیر نیست.
ولی به نظر میاد نویسنده خواسته از این ظاهر هیجان انگیز استفاده کنه در داستانش تا مخاطب رو کم کم ببره به سمت حرفهای عمیق تر و گفتگوهای ایمیلی نگار و نیکلاس درباره دین، خدا، حضرت مسیح علیه‌السلام و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

سوال‌های نیکلاس درباره اعماق دین و عقاید اسلامی، نگار و البته ما که خواننده داستان هستیم رو به فکر فرو می‌بره و باعث میشه یک دور برای خودمون مرور کنیم که به چه خدایی عقیده داریم و چطور داریم با این عقیده زندگی میکنیم.
مثل خیلی از مسیحی‌ها، یکی از بخشهای جذاب قرآن برای نیکلاس، بخشهای مربوط به تولد حضرت مسیحه‌. چیزی که توی مسیحیت پر از تناقضه و خیلی بد تحلیل شده
ولی توی قرآن به خوبی و بدون تناقض توضیح داده شده. شاید برای ما خیلی نکته خاصی به نظر نیاد ولی برای مسیحی هایی که سالها توی ذهنشون با تثلیث و سه گانه پدر، پسر و روح القدس کلنجار رفتن، توضیحات خیلی جالبیه.
بعد هم بحث میرسه به کسی که در حال حاضر زنده‌ست و امام ماست و …

برشی از کتاب:

گفتم: «ببخشید استاد، اگه یکی بخواد مسلمون بشه، چطوری می‌تونیم کمکش کنیم؟»، عینکش را از چشم برداشت و گذاشت روی میز. گفت: «بیشتر توضیح بدید!» لیلا گفت: «ببینید استاد. تقریبا دو سال پیش، نگار تو یه مجله خارجی، یه مقاله تخصصی می‌خونه و برای نویسنده مقاله ایمیل می‌زنه. خلاصه اونا تا الان با هم ارتباط دارن. حالا اون به دلایلی می‌خواد مسلمون بشه و از نگار خواسته که بهش اطلاعات بده.» به لیلا نگاه کردم و اخم کردم. استاد منتظر ماند تا من چیزی بگویم. آرام گفتم: «اون فکر می‌کنه چون من تو این کشور زندگی می‌کنم می‌تونم بهش کمک کنم.» استاد پرسید: «نمی‌تونید؟»

این کتاب رو نشر سوره مهر چاپ کردن و نسخه صوتیش هم با صدای خانم رویا فلاحی موجوده.


✅ نسخه صوتی و الکترونیکی این کتاب رو می‌تونید از فراکتاب تهیه کنید:

www.faraketab.ir/b/14690

این پست رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم.


چالش مرور نویسی فراکتابفراکتابمادران شریفلبخند مسیحکتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید