سیاه
سیاه
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

روز من پارت ۳[همراه با هات چاکلت]

سلام و علیکم بر همه ویرگولی ها چطورید احوالتون خوبه سلامتید ببینم بچه مچه دبیرستانی وقتی تو خوته تنهاین چه حسی دارین ؟ چکار می کنین ؟ چه فکرایی می کنین ؟ الانی که دارم این پست رو می نویسم نشستم تو اشپزخانه و یک لیوان هات چاکلت داغ جا تون خالی جلو رومه و البته تنهام والدینم کار داشتن دوسه ساعت دیگه میان خونه من که یه دبیرستانیم راستش از تنهایی لذت می برم همیشه که نباید کسی کناراات باشه حالا من خوشم میاد کسی کنارم باشه کیه که خوشش نیاد ولی گاهی هم لازمه تنها باشی و از تنهاییت لذت ببری خب من که الان تنهام خب امروز که پنجشنبه است مدارس که تعطیل امروز و فردا مثل گنجه و خب حسابی و حسابی صبح که تا ساعت ۱۲ داشتم درس می خوندم ماشالله (ریاضی جهنمی کم بود فیزیک و شیمی و اون مسائل مریضش !?? هم اضافه شد ) خلاصه که خوندم و بعدش نشستم چاکی رو نگاه کردم همون سریال ترسناکه جالبه بازیگرراش هم همسن ماها هستن ۱۶ ، ۱۵ ، ۱۷ ، ۱۸ هوم و خلاصه یک کالاف بازی و بعدش هم اینا البته این روزا بیشار راجبه ایندم دارم فکر و خیال می کنم خصوصا حالایی رو که تنهام بیشتر فکر می کنم حقیقتا دوره ی نوجوانی مرض دار ترین احمقانه ترین حساس ترین و بدترین دوره از کل عمر و دوره و زمان های یک انسانه هر کسی قدم بزار توش حالا ممکنه درگیر یه فکرایی مثل چکلر کمم در اینده ؟ چجوری زندگی کنم ؟ چه شغلی برم؟ و اینا خلاصه منم اینجوریم و حالا که دارم فکر می کنم دارم کم کم راه زندگیم و پیدا می کنم دارم فکر می کنم ایندمو چکار کنم و اینا و هوا الان ابریه و بارونی و ابر های سیاه توی کل اسمان را در بر کرفته و الان جالبه بدونین در طول یه هفته ی اخیر بنده شاید بالای ۳ بار دیدم این اسمون هی داره ابر سیاه میزنه و میره ولی هیچ اثری از بارون نیس? شاید مسخره بازیه دیگه تا ببینم ایندفعه بباره یانه خلاصه فکر زندگی چیز شوخی نیس مثل باریدن بارون باید توش جدی باشی چون هر تصمیم اشتباهی برابر با از بین بردن زندگیمونه خب هات چاکلتم سرد نشه من برم بای?


هات چاکلت
انیمه . متاورس . گیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید