محدثه شوشتری
محدثه شوشتری
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

سلام سامسونگ

سلام سامسونگ

هیچ وقت در باورم هم نبود با گوشی موبایلم حرف بزنم، اما انگار در این دنیای عجیب، همه چیز ناشدنی هم شدنی می شود؛ پس مخاطب را گوشی موبایلم قرار می دهم و می گویم:

چه ثانیه ها و لحظه هایی که در دستانم بودی و حجم تنهایی های انسان در خود فرورفته امروزی را کم کردی و اینگونه گذشت...

گاهی غمگین ترین ها را در درونت دیدم و اشک ریختم و درونم فشرده شد...

و گاهی آن قدر احساس شادی و شعف کردم که لبخند ناگهانی ام، نگاه همسرم را به سویم می کشاند...

و حتی زمانی که سپهرم خسته از اوضاع روزش غرغر کنان به سمتم می آمد و من تصویر رویاهای بافته شده در ذهن خلاقش را در صفحه تو برایش جستجو می کردم و نشانش می دادم؛

و در آخر اینکه با تمام لحظه های این روزها که سپری شدنش سخت تر از سخت شده است، تو مرا غرق در عبور از زمانم کرده ای...

و بر آن شدم تا #روایتگرباش م

گاهی وقت ها فکر می کنم از جانت چه می خواهم که اینقدر صفحه ات را بالا و پایین می کنم، از تو انتظار چه را می کشم...

حالا این را بگویم: من مادرم، یک در خانه استخدام شده که با وجود پسرکانم به خصوص با کلاس اولی امسال مان در خانه، دنیای واقعی مان با دنیای مجازی صفحه تو گره خورده و بازی های پارک، تاب و سرسره، جایش را به بازی های گوشی مامان خانه داده است.

به طرز عجیبی رخنه کرده ای در زندگی من، در زندگی مان...

سامسونگ سپاس

روایتگرباشروایتسامسونگسپهر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید