گونههای زبان انسانی
بهخوبی میدانیم که اولین وسیلهی برقراری ارتباط در جوامع انسانی، زبان است. درواقع شما برای انتقال پیام و مفهوم موردنظرتان از آواها و نشانههای کلامی که بهشکل قراردادی ساخته شدهاند استفاده میکنید که به مجموعهی آنها زبان میگویند.
زبان انسان به سه بخش ۱. گفتاری ۲. نوشتاری و ۳. اشاره تقسیم میشود که بحث ما اینجا درمورد همین مورد سوم یعنی زبان اشاره است.
تاریخچهی زبان اشاره
«چارلز میشل دلپی» شاید اولین کسی بود که بهطور رسمی الفبای دستی زبان ناشنوایان را ابداع کرد. دلپی براساس الگوهای اشارهای که برای آموزش شفاهی ناشنوایان در مقالهی «جان پابلو بونت» آمده بود الفبایی منتشر کرد که تابهحال بدون تغییر در فرانسه و آمریکای شمالی بهجا مانده است.
این زبان بهعنوان زبان اشاره برای ارتباطات بین افراد ناشنوا گسترش و رشد پیدا کرد. نهایتاً در سال ۱۸۵۷ اولین مدرسهی ملی ناشنوایان که بعدها «کالج ملی ناشنوایان» نامیده شد در واشنگتن تاسیس شد. امروز همان مدرسه، تنها دانشگاه علوم انسانی دنیا برای افراد ناشنواست.
زبان اشاره چیست؟
زبان اشاره همان زبانیست که ناشنوایان برای انتقال مفهوم از آن استفاده میکنند و بهجای انتقال الگوهای صوتی از الگوهای اشاره کمک میگیرند. الگوهای اشاره، ترکیب همزمان سازگاری و حرکت دست، بازو و حالات صورت برای نشان دادن افکار گوینده هستند.
معمولاً این تصور غلط وجود دارد که زبانهای اشاره، نمایش تصویری یا بهعبارتی نمود تصویری زبان گفتار است. مثلاً خیلیها بر این باورند که زبان اشارهی فارسی، نمود تصویری زبان گفتاری فارسی است در حالیکه اینطور نیست. این گونه از زبان، کاملاً مستقل اما تحتتاثیر ویژگیهای زبان گفتاری خود هستند.
هر واژه در زبان اشاره از چهار عامل ساخته میشود که از این قرارند: شکل پنجهی دست، جهت پنجه، حرکت و محل دست. با تغییر هرکدام از اینها، آن واژهی خاص بیمعنی میشود یا اینکه معنای کاملاً متفاوت و جدیدی پیدا میکند. این حالت را میتوانید با حالتی مقایسه کنید که حروف یک کلمهی خاص در زبان گفتار را عوض کنیم. بهطور مثال در کلمهی سلام حرف سین را با حرف کاف جابهجا کنیم که کلمهی جدید «کلام» را بهجای «سلام» خواهیم داشت.
از آنجایی که منبع خاصی برای انجام تحقیق درمورد زبان اشاره و تعداد آن وجود ندارد نمیتوان خیلی دقیق دربارهی تعداد زبانهای اشاره در دنیا صحبت کرد اما ظاهراً بیش از صد زبان اشارهی مختلف وجود دارد که ناشنویان در تمام نقاط دنیا از آنها برای ارتباطات خودشان کمک میگیرند.
بهصورت کلی همانطور که در هرجمعیتی عدهای ناشنوا وجود دارد؛ هر زبان گفتاری هم یک نوع زبان اشاره خواهد داشت که تاثیرات جغرافیایی و فرهنگی روی این نوع زبان موجب تفاوت آن با دیگر زبانهای مشابه خود خواهد شد. جالب است بدانید که هر زبان اشاره با تاثیر گرفتن از لهجه و یا گویش زبان گفتاری خود گرایشهای محلی خاص خودش را پیدا میکند. این تفاوتها معمولاً به موقعیت محلی و جغرافیایی مدارس ناشنوایان بستگی دارد بهخصوص اگر این مدارس، شبانهروزی باشند.
باید بگویم زبانهای اشاره هم مثل زبانهای گفتاری، تاریخچه و خانوادهی زبانی دارند. اما به این دلیل که تابهحال محققان علاقهی چندانی به جمعآوری تاریخچهی این زبانها نشان ندادهاند منابع درستی از اطلاعات تاریخی این زبانها در دست نیست.
اولین زبان اشارهای که در دنیا مطالعه شده، زبان اشارهی آمریکایی است که از زبان اشارهی فرانسوی گرفته شده است و دلیل آن هم روشن است چون اولین مدرسهای که برای ناشنوایان در آمریکا تاسیس شد توسط یک معلم فرانسوی بود.
همین موضوع درمورد زبان اشارهی ایرانی هم صادق است. اوایل دههی پنجاه شمسی که بین مدارس ناشنوایان ایران و مدارس آمریکایی، روابط فرهنگی و آموزشی برقرار بود خودبهخود زبان اشارهی آمریکایی تاثیرات خودش را بر زبان اشارهی ایرانی گذاشت.
البته خارج از فضای آموزشی مدارس ناشنوایان، بیرون از این مدارس هم نوعی زبان اشاره در بین ناشنوایان رایج بود که به آن «اشارهی قهوهخانهای» میگویند.
شباهت زبانهای اشاره
چیزی که بین تمام زبانهای اشاره مشترک است همین ویژگی بصری- فضایی آنهاست. منشا دستور زبانی در این زبان، استفاده از فضای بالاتنهی انسان است که به فرد گوینده در رساندن پیام و منظورش کمک میکند. علاوهبر این، دستها و حالت چهره هم در دستور زبان اشاره، نقش اساسی دارند. بسیاری از اطلاعات دستوری به کمک حالات چشم و ابرو و لبها بیان میشوند.
استفاده از اجزای صورت، موضوعی اساسی در برقراری ارتباط از راه زبان اشاره است. همین موضوع باعث میشود که افراد شنوا وقتی به مکالمهی ناشنوایان نگاه میکنند اینطور احساس میکنند که آنها درحال ابراز احساسات با صورتشان هستند درحالیکه سادهترین مکالمات ناشنوایان با حرکات صورتشان انجام میشود.
برای مثال وقتی یک ناشنوا از موضوعی صحبت میکند که دورتر از زمان حال است یعنی به آینده یا گذشته مربوط است، اشارهی دست و صورت با انحراف بیشتری از محل اصلی انجام میگیرد.
خاصیت تصویرگونگی در تمام زبانهای اشاره به چشم میخورد. یعنی بسیاری از اشارات در زبان اشاره به مصداق واقعی خود در دنیای خارج شباهت دارند. مثلاً زمانی که از غذا و خوردن صحبت میشود حتماً به دهان اشاره میشود. این قابلیت تصویرگونگی همان چیزی است که در زبانهای صوتی وجود ندارد.