جانم برای توست.
جانم برای توست،فدای توست،اشکهام قد علم کرده اند و قلبم از تپش افتاده فقط برای تو،برای دیدن چهره ی زیبایت،برای نظاره کردن عزت و جلالت.
زبانم باز طوری بند اومده که بجاش شقیقه هام دارن حرف می زنند صدای فریاد بی امان درونم گوشهام رو دارند کر می کنند در این سکوتی که همه اش حرفه و فریاد.
کاش بتونم بی پرده باهات حرف بزنم بگم چی شده ؟چی شده؟ چی شده؟
بگم تو رو قسم به هر چی که برات مهمه اینقدر تو دل منو خالی نکن توروخدا دست از منفی بافی بردار مثبت ببین خوب ببین،اشکهای نیمه جون منو ببین!
هییی! ببین چطور تموم بدنم تموم قوه های لامسه ام هنگ کردن همه شون به پته پته افتادند آهای مردم دنیا بدونید جونه من به جون عزیزی بسته است که خودشم میدونه چقدر برام عزیزه ولی گاهی فکرای بد می کنه!!!!
بهش بگید همیشه لااقل بخاطر کسی که دوستتون داره خودتون رو دوست بدارین،بخاطر کسی که نفسشون به نفستون بنده،خودتون رو سبک و ارزون نکنید،بخاطر اونی که صبح تا شب،ثانیه به ثانیه چهره ی زیباتون حکه دلشه،خودتون رو عزیز بدارید،تو مال خودت نیستی تو دنیای منی،زیبای منی،دارو ندارمی،همه وجودم،بند بند سلولهامی،اشکمی آهمی صدامی
آ
هاا