جان من در گرو دیدن چهره ی زیبای اوست چشمانم پر از توست در پشت همه ی اشیای وجودی تنها تو را می بینم چشمانم در وجود همه کس باز تو را می بیند هر چه می خواهم منطقی باشم و همه چیز رو با حساب و کتاب کنار هم بگذارم و با خودم رو راست باشم و خودم رو قانع کنم که دوری ات را تحمل کنم دلم نمیگزارد اصلا فریاد می زند می گوید دیوانه من منطق سرم نمی شود من می خواهمش می خواهم هر چه زودتر ببینمش دستام رو دور گردنش حلقه کنم ببوسمش،وای دیگه دارم از دوریش دق میکنم
تو رو خدا ارزش دوست داشته شدن رو بدونید اونی که دوستتون داره رو درک کنید