
از نگاه یونگ بیماریهای روانتنی و روانی در نیمه دوم عمر (حدود ۳۵–۴۰ سال به بعد) معمولاً بهخاطر یک چیز اصلی بوجود میان:
اصل ماجرا: «بیتوجهی به فرآیند تفرد»
یونگ معتقد بود انسان در نیمه اول عمر بیشتر دنبال موفقیت بیرونیه: کار، خانواده، جایگاه اجتماعی، تثبیت «پرسونا» (نقاب اجتماعی).
اما در نیمه دوم، انرژی روانی (لیبیدو) بهطور طبیعی میخواد برگرده به سمت درون و معنی زندگی.
وقتی فرد به این صدا گوش نده و همچنان بخواد فقط در دنیای بیرون یا نقاب اجتماعی بمونه، روان شروع میکنه به اعتراض:
چطور بیماری بروز میکنه؟
تعارض ناخودآگاه با خودآگاه
اگر فرد نذاره جنبههای سرکوبشده (سایه، آنیما/آنیموس، معنویت) بیان بشن، این انرژی به شکل اضطراب، افسردگی، وسواس یا بیماریهای جسمی ظاهر میشه.
توقف رشد روانی
نیمه دوم عمر زمان بازگشت به درون و ارتباط با «خویشتن» (Self) هست. اگر این مسیر نادیده گرفته بشه، فرد حس پوچی و بیمعنایی پیدا میکنه. یونگ میگفت خیلی از افسردگیهای میانسالی دقیقاً به همین دلیله.
تجلی ناخودآگاه در بدن
انرژیهای روانیای که بیان نمیشن، به بدن منتقل میشن. اینجاست که بیماریهای مزمن، مشکلات قلبی، گوارشی یا دردهای بیعلت میتونن نشوندهندهی بحران معنوی باشن.
جمعبندی ساده
نیمه اول عمر: ساختن بیرون (کار، خانواده، هویت اجتماعی).
نیمه دوم عمر: برگشت به درون (معنا، روح، ارتباط با ناخودآگاه).
بیماریها: وقتی این جابجایی انرژی درست انجام نشه، روان ناخودآگاه خودش رو از راه بیماری نشون میده.
یونگ حتی میگفت:
خیلی از بیماران بالای ۴۰ سال من مشکلشون این نبود که چیزی از دنیای بیرون کم دارن؛ بلکه اینکه «ارتباط با امر روحانی و معنوی» رو گم کرده بودن.
در قسمت بعدی ماجراهای خودم رو شروع می کنم به نوشتن (منتظر پارت بعدی باشید)
#یونگ #روانشناسی_یونگ #فردیت #بحران_میانسالی #بیماری_روان_تنی #روح_و_روان #ناخودآگاه #روانشناسی #رشد_روانی #سایه #آنیما_آنیموس #پرسونا