تضادهای درونی اغلب زمانی که نیازهای روان شناخی و جسمی، باورها،تمایلات انسان باهم یا با دیگران برخورد می کند، به وجود می آید. نوع و وسعت و شدت این تضاد درونی بستگی دارد به محیطی که در آن زندگی میکنیم، اگر انسان در یک جامعه ساده ابتدایی نقش ها،وظایف، حتی نوع شغلی که فرد در آینده انجام باید بدهد از قبل مشخص می باشد چون در این گونه جامعه های ابتدایی و ساده با انتخاب های پیچیده ای کمترمواجهه هستند و در نتیجه.
شخص کمتر با مسائل متضاد روبرو می شود. البته در چنین فرهنگی باز هم در بین مردم تضادهایی وجود دارد، ولی در مقایسه با تمدن و فرهنگی که در مرحله تحول سریع می باشد، کمتر است. امکان تضاد در افراد چنین جامعه ای خیلی زیاد نخواهد بود. حتی امروزه تکنولوژی و پیشرفت سریع تمدن و فرهنگ در هر حیطه ای ارزش های متضاد را برایمان نمایان می کند و ما را در معرض چالش قرار می دهد و ارزشهای متضاد و طرق مختلف زندگی دایما در برابر یکدگر به چاش قرار گیرد،امکان بروز تضاد در افراد آن جامعه فوق العاده زیاد خواهد شد.در هر صورت،ایجاد مقداری تضاد روحی در اشخاص اجتناب ناپذیر می باشد که البته نامطلوب است ولی نه به شدت تضادهای عصبی و در حقیقت بیمارگونه که از محیط دوران اولیه کودکی منشاء می گیرد یعنی سرزنش ها،مقایسه ها و اگه این لباس ببوشی دیگران مثلا در مهمانی خاله ات چی مگین و بخاطر یک اشباه که کودک انجام داده کل شخصیت کودک مورد قضاوت قرار دادن مسخره کردند ها و تضادهای عصبی با تضادهای معمولی متفاوت می باشد. ..
مهمترین علامت تضاد های درونی
تناقض و عدم همانگی در رفتارها،حالتها،احساسات و تمایلات شخص است. همانطور که تب بدن دلیل بر کسالت جسمی است،تاقض و تضاد در رفتارها ،احساسات،حالتها و تمایلات هم دلیل قطعی بر وجود تضاد و کشمش درونی است.مثلا شخصی پرخاشگری فرد دیگری را به شدت محکوم می کند در حالی که خود این شخص چند روز یا یک هفته بعد از خود رفتار گرخاشگری نشان می دهد و برای شخص دوم مشاهده گر رفتار پرخاشگرانه او بوده سوال پیش می آید که اگه پرخاشگری ناپسند در نزد او چرا متوسل به پرخاشگری شده اگه نزد او رفتار پرخاشگری پسندیده است رفتار پرخاشگری آن فرد دیگر محکوم میکند و اینگونه رفتاری های متضاد در رفتار بیماران نوروتیک کم نیست و در حالی که در گفتار و رفتار اینگونه افرادتضاد کم نیست و به عنوان مثال برا بچه خودش خسیس بازی درمی آورد عوض برای دیگران ولخرجی میکند.