رکود تورمی (Stagflation) وضعیتی اقتصادی ست که در آن ترکیبی از رکود اقتصادی و تورم بالا وجود دارد.
ولی اول بیاید اطلاعاتی از هر یک از این موارد کسب کنیم:
1. رکود اقتصادی : رکود اقتصادی دورهای از کاهش فعالیتهای اقتصادی در یک کشور یا منطقه است؛ در این دوره، تولید کالاها و عرضه خدمات کمتر میشود، شرکتها سود کمتری کسب می کنند، درآمد مردم جامعه کاهش مییابد و نرخ بیکاری افزایش پیدا میکند.
بنابراین "رکود اقتصادی" به شرایطی گفته می شود که رشد اقتصادی درحال کاهش و زیر 1 درصد در سال است (در شرایط رکود اقتصادی بسیاری از افراد شغلشان را از دست میدهند یا درآمدشان کاهش مییابد).
شرایط رکودی عموما اثر خود را به شکل زیر نشان می دهد:
مثال تاریخی برای رکود اقتصادی:
دهه 1970 میلادی: یکی از شناختهشدهترین نمونههای رکود تورمی در تاریخ معاصر در دهه 1970 میلادی رخ داد، زمانی که افزایش قیمت نفت به رکود اقتصادی و تورم بالا در کشورهای توسعهیافته منجر شد. در این دوره، کشورهای مختلف با افزایش قیمتها و کاهش تولید روبهرو شدند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی ایجاد کرد.
2. تورم : تورم به افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات اشاره دارد؛ وقتی قیمتها به طور کلی افزایش پیدا میکنند و ارزش پول کاهش مییابد، میگوییم "تورم" رخ داده است.
برای محاسبه تورم، کالاهای مختلف را انتخاب می نمایند و در هرکدام تغییر قیمت را محاسبه و در نهایت متوسط تمامی تغییرات قیمتی را بعنوان نرخ تورم اعلام می کنند.
تورم نشانه ثبات و یا عدم ثبات اقتصادی در هر کشور است؛ تقریبا تمام کشورهای دنیا به جز تعداد کمی از آنها، تورم تک رقمی (یعنی زیر 10 درصد) دارند. عدم توجه به تورم می تواند، سرمایه گذاری ما را ناموفق کند و حتی محاسبات سود ناشی از فعالیت اقتصادی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
ما زمانی میتوانیم بگوییم سود کرده ایم که سود حاصله از نرخ تورم بیشتر باشد.
"رکود تورمی" به زبان ساده یعنی رکود حاکم بر اقتصاد جامعه که با افزایش قیمت ها همراه باشد.
زمانیکه کسادی در بازار وجود دارد به دلیل فروش نرفتن کالاها، فروشندگان ترجیح می دهند قیمت کالاهای خود را افزایش ندهند تا "فروش حداقلی" داشته باشند ، اما به ندرت شرایطی به وجود می آید که هم کالاها فروخته نمی شوند و هم قیمت محصولی که فروش کمی دارند افزایش می یابد.
در این بازه زمانی به دلیل منفی بودن رشد، درآمد کل کشور کاهش می یابد و عموم مردم به سختی امرار معاش می کنند.
سرمایه گذاری در دوران رکود تورمی با ریسک عدم سودآوری همراه است و اصطلاحا همه چیز "قفل" می شود.
زمانی تصور میشد که رکود تورمی غیر ممکن است تئوریهای اقتصادیای که پایه محافل سیاسی و آکادمیک در قرن بیستم بودهاند مدلهای خود را بر اساس رکود تورمی مطرح کردند .
به ویژه تئوری اقتصادی منحنی فیلیپس که بر اساس اقتصاد کینزی توسعه یافته یاست اقتصاد کلان را به صورت یک رابطه جایگزینی بین تورم و بیکاری به تصویر میکشد
اقتصاددانان در نتیجه رکود کلان و استیلای اقتصاد کینزی به خطرات تورم بیشتر توجه نمودند و این موضوع را مطرح کردند که بیشتر سیاستها به گونهای طراحی شده تا روند بیکاری ناشی از کاهش یابد . در عین حال سیاستهایی طراحی شود که بیکاری ناشی از تورم کاهش یابد.
گسترش رکود تورمی در کشورهای کمتر توسعه یافته در قرن بیستم نشان داده است که این موضوع مصداق ندارد. از آن زمان ثابت شده که تورم حتی در دوران رشد اقتصادی منفی یا رشد اقتصادی کند نیز میتواند به صورت پایدار باشد در ۵۰ سال گذشته رکود اعلام شده در آمریکا حاکی از افزایش سالانه در سطوح قیمت مصرفی به طور پیوسته بوده است
اقتصاددانان وافق نظر واقعی درباره علل رکود تورمی ندارند آنان چندین مبحث را برای توضیح بروز این موضوع مطرح کردند هرچند زمانی این توضیحات غیر ممکن تصور میشد
زمانی که هزینههای حمل و نقل افزایش یافت تولید محصولات و انتقال آنها به مغازهها پرهزینهتر شد قیمتها حتی برای افرادی که شغل خود را از دست داده بودند افزایش چشم گیر داشت .
تئوری دیگر درباره تاثیر تورم و رکود مربوط به تاثیر سیاست اقتصادی ضعیف است زمانی که بازار دچار بینظمی شدیدی باشد نیروی کار و کالاها در یک محیط تورمی باشند این موضوع میتواند دلیل احتمالی رکود تورمی تلقی شود
برخی به سیاستهای رئیس جمهور سابق آمریکا ریچارد نیکسون اشاره داشتهاند که کشور آمریکا همانطور که میدانیم در دهه در سال ۱۹۷۰ با رکود مواجه بود این موضوع شاخص احتمالی دورههای بعدی رکود تورمی در آمریکا تلقی میشود نیکسون برای واردات مالیات اعمال نمود دستمزدها و قیمتها را برای ۹۰ روز فریز کرد و تلاش کرد تا مانع از افزایش قیمتها شود اما زمانی که کنترلها برداشته شد قیمتها با سرعت افزایش یافت و این موضوع منجر به هرج و مرج اقتصادی گردید مثال رکود تورمی دهه ۱۹۷۰ شاید نتواند به وضوح افزایش قیمتها و بیکاری که در دورههای بعد اتفاق افتاد را توضیح دهد.
در برخی از تئوریها به عوامل مالی که نقش عمدهای در رکود تورمی دارند اشاره شده است نیکسون به طور غیر مستقیم استاندارد طلا را از بین برد و سیستم برتون وودز را به ارمغان آورد تا نرخ تبادل ارز را کنترل کند. این تصمیم گیری نیکسون باعث شد که پشتوانه ارز برای کالاها از بین برود و دلار آمریکا و سایر ارزهای دنیا را در یک حالت دستوری قرار داد نتیجه این موضوع محدودیتهای عملی بیشتر بر افزایش پول و بیارزش شدن ارز بود.
ما از دهه ۱۹۷۰ به طور مداوم شاهد دورههای رکود اقتصادی تورم پایدار در اقتصاد جهانی بودهایم.
حتی پیش از دهه ۱۹۷۰ نیز برخی از اقتصاددانها از مفهوم رابطه ثابت بین تورم و بیکاری انتقاد کردند آنها چنین استدلال میکنند که مصرف کنندگان و تولید کنندگان رفتار اقتصادی خود را به گونهای تنظیم میکنند تا سطح قیمت را در واکنش به تغییرات سیاست پولی افزایش دهند.
در نتیجه افزایش قیمت در واکنش به سیاست پولی انبساطی بدون اهش بیکاری ایجاد خواهد شد در عین حال نرخ بیکاری بر اساس شوک اقتصادی وارد شده به اقتصاد ا کاهش یا افزایش مییابد.
این بدان معناست که تلاش برای شکوفایی اقتصاد طی دوران رکود میتواند صرفاً منجر به افزایش قیمتها شود بدون آنکه رشد اقتصادی واقعی را در پی داشته باشد.
به طور کلی رکود تورمی زمانی ایجاد میشود که یک شوک در عرضه ایجاد گردد این موضوع یک رویداد غیر منتظره است از جمله ماجرای اختلال در عرضه نفت یا کمبود اقلام ضروری که به طور نمونه در پاندمی کرونا اتفاق افتاد.
ایران سالهای اخیر (از 1386 تا کنون) نمونه زنده آنچه می باشد که Stagflation می تواند برسر یک سرزمین بیاورد، به گونه ای که مقامات حاکمیتی ایران نیز به این مسئله اقرار نموده اند.
رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی آذربایجان شرقی: تورم و رکود مشکلات ساختاری اقتصاد ایران هستند، در واقع اقتصاد ایران مبتلا به رکود تورمی است. *