میگه ماشین زمان دارم !!! برو هر جایی از گذشتت رو که میخوای ، عوض کن !!!
مگه میشه ؟! مگه داریم ؟!
یه دانشمند مو سیخ سیخیه دو زنه ، گفته حتی اگه بتونی با سرعت خییییلی غیر مجاز برونی ، بازم فقط میتونی گذشته رو ، مشاهده کنی؛ نه اینکه عوضش کنی !!!
میگه : میشه ، ماشینش رو دارم ، خوبشم دارم. امتحان کن !!!
با یکم دلشوره بالاخره میگم باشه . آخه ما فقیر فقرا ، همش فکر می کنیم الانه که یکی سرمون کلاه بذاره یا کلاهمون رو برداره . راستی چرا بعضیا سر آدم کلاه میذارن و بعضیای دیگه میان برش میدارن ؟ قانونا باید بعد از این نقل و انتقال کلاه، نه خانی بیاد و نه خانی بره . پس چرا نتیجه جابجا شدن کلاه ، بر سرِ خاک بر سرمون ، میشه بدبختی ؟!
به هر حال ، سوار میشم .
میگم : چرا ماشینت بوی جوراب گندیده میده ؟
میگه : بوی گذشتته !!!
راست میگه . گذشته من از معجونِ مرکبِ بوی جوراب و ماهی متعفن و سگ گندیده هم بد بوتره .راستی چرا برای بوها اسم نداریم ؟! مثلا برای مزه میگیم تلخ و شیرین و شور و ... ولی برای بو چی میگیم ؟ چرا بازم میگیم تلخ و شیرین و ... . کی تا حالا بو رو مزه کرده ؟ جالبه که منظور هم رو هم می فهمیم !!!
القصه، منِ گوش پیچ شده مونده بودم که کجا برم . نه اینکه ندونم کجا و کِی گند زدم ؛ فقط نمیدونستم کجا و کِی بیشتر گند زدم .
میگه : بذارش رو حالت اتومات ، خودش میبردت بهترین جایی که میتونی عوضش کنی !!!
عجب !!! اتومات ؟!
باشه . برو ببینم کجا میبری ما رو .
انصافا اگه دست خودم بود ، شاید میرفتم مادر بزرگ مرحومم رو می دیدم . خیلی گل بود بخدا . میگن موقع مرگش داشته به من فحش میداده که چرا بازم سر موقع نرسیدم . از اون فحشهای آبداری که کلی کاف و سین توش داره . روایته که حتی یکی از فحشهاشم بخاطر معطلی ناشی از عدم توانایی در ادای حروف سین و کاف، نا تموم مونده ( آخه بنده خدا تازه داشت برای بار سوم دندون در میاورد ). حالا خدا دیگه عالمه که تو فحشش ، چی رو کجا میخواسته حواله کنه.
بگذریم .
شایدم میرفتم با چوب میزدم تو سر سگی که تو هفت سالگی پاچم رو گرفت . نه بخاطر دندوناش . بخاطر سه سال تحقیری که به من تحمیل کرد . راستی ، خیس کردن شلوار در مواقع شکار یا فرار ، چه دردی رو از اجدادمون درمون می کرده که در طول تکامل با دقت ژنهاش رو به همه نوادگانشون منتقل کردن ؟
لعنت به شیطون !!! فکر کنم یا اتومات این ماشین عوضیه یا شانس من کجکیه .
اومدم اینجا ؟!
درست وسط یکی از بدترین لحظات عمرم ؟!
خدایا ! خدایا ! چقدر بهش گفتم وسایل ایمنی بپوش .
باد مینداخت تو قبغب گُندش و میگفت:
«واسه اوستا ، اُفت داره ».
مرده شور ببردش . با اون تُنبونِ زوار در رفتش و اون زیر پیرهنی از جنگ گذشتش .
همچین قبل از بالا رفتن از داربست سبیلش رو تاب میداد و یه پوز خند زشت کنار لبش میزد که انگار داره به گرانش زمین میگه زکی ، اگه تونستی منو بنداز !!!
آخه بگو مرد حسابی ، زنهای طناب باز که تعریف میکنن و ما ندیدیم ، با اون هیکل ظریف و اون انعطاف بدنی که دارن و ما ندیدیم ، موقع طناب بازی از وسایل ایمنی استفاده میکنن که البته ما ندیدیم . نکنه فکر کردی با اون شکم گنده و اون زیر پیرهن سوراخ سوراخت که از دور شبیه یوزپلنگت میکنه ، از نژاد گربه ای ؟ والا گربه ها هم باسبیلشون فقط تعادلشون رو حفظ میکنن . بخدا سبیلشون نقش اِیر بگ نداره ها .
لعنت خدا بر شیطون .
آخه من که همه وسایل ایمنی رو خریده بودم و برات گذاشته بودم.
هی گفتی اُفته ، اُفته ، تا اُفتادی و شَرِّت دامنِ منِ بدبختو گرفت .
افتاد و شیر ِچموش ِبیشه ی ساختمون نیم ساخته ، یهو شد یه موش ِ ملوس ، که دو سر عائله داره و ما شا الله، همه طایفشم انگار وکالت رو در حد کمال خوندن .
منو بگو که دلم واسش میسوخت . هی با نیمچه وجدانم کلنجار میرفتم که ایکاش مجبورش کرده بودم وسایل ایمنی رو استفاده کنه. ایکاش اصلا بهش کار نداده بودم و کلی ایکاش دیگه که توذهنم ردیف میکردم.
حالا دارم چیکار می کنم ؟ هیچی . ماشین زمان ِگور به گور شده منو عدل آورده اونجایی که دارم احضاریه دادگاه رو میخونم که تو چهارخط نوشته:
«کارفرمای محترم ، جناب بدبخت ِبدبخت زاده ، پاشو بیا دیه این مردک چلاق رو بده که بخاطر ترس از اُفت ، اُفتاده زمین و زمینم هر چی تا حالا نگرفته بودتش ، حالا جبران کرده و حسابی زمین گیرش کرده» .
دیه ؟!
من ؟!
به من چه آخه ؟!
من که وسایل ایمنی رو خریده بودم و بهش تحویل داده بودم . تازه اون انگشتِ کلفتِ نخراشیدش رو هم جوهری کردم و زدم زیر برگه تحویل ؟! بخاطر اون مردک که افتخارش خر سواری با شیطون بود ، چرا من بایدتاوان بدم؟!
من ِساده رو باش . فکر میکردم وکیل می گیرم و با دو سه تومن ، سر و ته قضیه رو هم میارم .
از بخت بد من و بخت خوبِ یوزپلنگِ موش نژاد ، گیر یه قاضی دل رحیم افتادیم که معتقد بود باید بیست درصد دیه رو بندازه گردن ِمنِ گردن شکسته ؟!
میپرسی چرا ؟!
اگه میتونی برو از خودش بپرس .
خوب یادمه . جوون بودم و از همینجا بود که دار و ندارم رو دادم به بند باز ِسبیل کلفت و هنوزم نتونستم جون بگیرم .
خوب ، هر چی بود گذشت . بالاخره اونم ناقص شده بود و زن و بچش هم باید تامین میشدن . دیگه چکار میشه کرد .
ولی بذار ببینم ، اون یارو چی گفت ؟
گفت میتونم گذشته ام رو تغییر بدم ؟
خدایا ! اسمش چی بود ؟ گفت هر جا لازمم داشتی اسمم رو صدا کن . اسمش آسون بودا .
آهان ، اَزکی .
اَزکی ! اَزکی ! صداش میکنم . مثل روح ظاهر میشه انگار موهای آبیش رو آتیش زدن .
میخوام بگم که این اوضاع رو میشه تغییر داد ؟ ولی حرفم رو میخورم تا بره پیش بقیه عقده هام . لعنت به این دل ِبی صاحب من که هنوزم برای اون چاقالویِ دست وپا چلفتی میسوزه .
میگه : نگران نباش . فکرت رو خوندم . با اینکه نمیشه جلو اتفاق رو گرفت ، میشه عواقبش رو کم کرد .
میگم : نه ، نه ولش کن . اون بدبختم چاره ای نداشت جز اینکه از من شکایت کنه و یه دو زار ده شاهی بذاره تو کیسه ی خانوادش.
میگه :نترس . درسته که اون بیچاره بخاطر بی احتیاطی خودش ، ناقص شده ؛ ولی من طوری اوضاع رو عوض می کنم که به اونم لطمه ای نخوره .
میگم چطوری ؟
میگه بیا سه ماه قبلتر ، اونجا بهت میگم .
یه بیمه ی«مسئولیت در قبال کارکنان » بخر که تو رو به عنوان کارفرما ، در قبال کارکنانت بیمه میکنه و اگه علی رغم رعایت قوانین و تهیه و توزیع لوازم ایمنی مناسب ، بازم اتفاقی برای کارکنانت بیفته و دادگاه بطور کلی یا جزئی تو رو مقصر بدونه ، این بیمه ، پوششت میده . بعد ببین چی میشه .
عجب !!!
یعنی پول دیه ی یوزپلنگ ِ خرس نمای قصه ما رو ، بیمه میده ؟!واقعا بهش میده ؟ مشکلی برای خانوادش پیش نمیاد ؟
تو همین گیر و دار بودم که یهو پریدم وسط « حال» . میگم : خیر سرم داشتم حرف میزدما ؛ ولی کسی نیست که گوش بده.
سرم خیلی درد میکرد و خواستم برم خونه و استراحت کنم .لعنت به شیطون و خرش و خرسوارش که امروز دست از سر من بر نمیدارن . سوییچم کو ؟ تو جیبم بود بخدا.
ولش کن ، حُسن ماشین ارزون اینه که به هیچ کلیدی ،« نه » نمیگه .
اِاِاِ کو ماشینم ؟
باور کن، کار، کارِ همین اَزکیه . این لَکَنته رو هم به ما ندید ؟ کلاهم رو برداشت و سرمو شیره مالید و احتمالا دوباره کلاه رو گذاشته سرم .
چه پر رو هم هست . همونجا وایساده کنار ماشین ِ چیتان پیتانش .
خوب گیرت آوردم . کلاه بردار ِ شیره به سر بمال ِکلاه گذار . حالا نشونت میدم .
میگه : جناب مهندس ، ماشین شما این ماشین گرون قیمت و شیکه که با اثر انگشتتون باز میشه .
مگه میشه ؟! مگه داریم ؟! فقط یه بیمه میتونه اینقدر تو زندگی آدم موثر باشه ؟!