سلام.من یک زن دهه پنجاه وشصتی هستم.چون متولد 59هستم نمیشه گفت پنجاه حساب میشم یا شصت.در دوره ما وقتی میخواستی ازدواج کنی مادرها ختم کلامی ،حرفهایی میزدند که من هرگز به دخترم نخواهم زد.مثلا مادرم میگفت یک زن باید خیلی آبرو داری کند.مثلا اول به جیب شوهرش نگاه کند ،بعد لیست خرید بده.نباید مادی باشه.نباید شوهرش را در شرایط توقع زیاد در فشار بگذارد.نباید زیاد آرایش کند.نباید لباس رنگ روشن بپوشه .اگه بحثشون شد نباید کاری کند همسایه بفهمد .مثلی اون موقع ها بود میگفتن اگه داشتی کتک میخوردی ،اتاق عقبیه برو که صدای گریه آت را همسایه نشنوه...خلاصه آبرو داری چیزهایی بود که زن را مستعمره و مرد را استعمارگر میکرد.البته من زیاد به شیوه دختران خودم زندگی نمیکردم اما بازهم چهار چوبهایی داشتم که الان میبینم خوب نبودند.از وقتی ازدواج کردم هیچ وقت نخواستم شوهرم راشرمنده ببینم برای همین اصلا مثل خانم های امروزی برای تولد ولنتاین یا روز زن ،توقع جشن وکادو نداشتم.هرچند حالا که به گذشته فکر میکنم میبینم درسته عنوان نمیکردم ،اما دلم میخواسته.هر وقت میرفتم لوازم آرایش بخرم به ده تا خرج واجب تر فکر میکردم ومنصرف میشدم.همه این ملاحظات روز به روز زنان نسل مارا افسرده تر و مردان نسل ما را پرروتر کرد.اینقد که اگه حالا از اونها بخوای برای تولد یا روز زن کادو بگیرند ناراحت میشن و محکوم میشی به بیملاحظه کی.محکوم میشی به مادی گرایی.