سحراکبری
سحراکبری
خواندن ۳ دقیقه·۱ روز پیش

زندگی آرام

امروز یه تمرینی دارم در مورد اینکه چشم اندازم از زندگی رو تعریف کنم

به نظرم در زندگی قطعا نیروی برتری وجود داره نمیدونم چیه و چجوریه فقط میدونم هست شاید یه موقعایی یادمون میره هست که اونم اثره خیلی نزدیک بودن و همیشگی بودنشه؛ اما معلومه که هست چون مگه میشه اینهمه هارمونی و نظم و زیبایی بدون هیچ گرداننده ای باشه؟

اما معتقدم اون نیروی برتر بعد از خلق اختیار رو به ما میسپره و این ماییم که گرداننده زندگی خودمون میشیم و اگر بتونیم به توانایی خلق کردن دست پیدا کنیم در مرکزیت زندگی خودمون قرار میگیرم و زندگی رو جوری که خودمون میخوایم میسازیم پس به جای اینکه بخوایم دست و رو دست بزاریم و اجازه بدیم با هر تغییر نگرش اطرافیان و ...توی زندگی ما زلزله ایجاد بشه خودمون دست به کار بشیم و از توانایی های خودمون در خلق زندگی مورد پسندمون استفاده کنیم

اما اصل حرفم اینه که انقدر سخت نگیریم به خدا گناه داریم اخه مگه چقدر زمان داریم چقدر ذهنمون گنجایش داره که اینهمه باید براش میتراشیم؟

  1. باید این خونه رو بگیری
  2. باید فلان جا بری تفریح
  3. باید رستوران ۵ستاره رزرو کنیم
  4. باید حتما هرسال سفر فلان جا اوکی باشه
  5. باید ۳ تا ماشین و حداقل بخرم
  6. و.... هزارتا باید ناتموم دیگه

اصلا واقعا تاحالا بهش فکرکردیم که آیا واقعا لازمه؟ مگه همه ما ها تو زندگی اینهمه میدوئیم دنبال چی؟ خب میگیم دنبال پول اما چرا دنبال پولیم؟ خب معلومه برا آرامش🌈

معلومه که همه آرامش میخوان اما خیلی ارامش و بزرگ کردیم به خدا آرامش مثل ما نیست انقدر قل و قش نداره فقط کافیه یاد بگیری از چیزهایی که داری لذت ببری اونوقته که ارامش میاد یه نگاه به بچه ها بکنیم متوجه این حرف میشیم بچه ها یاد گرفتن چجوری با کوچیکترین چیز شاد باشن حتی وقتی ناراحت میشین یاد دارن دوباره شادی کنن اما ما ادم بزرگا انگار بزرگ که میشیم دیگه یادمون میره با یه بستنی قیفی هم میشه شاد بود با یه گلسر ساده با یک توپ رنگی با یه اتفاق ساده، تو هر روزمون هزار تا دلیل و اتفاق هست برا شادی کردن منتها اگر یادبگیریم بچگانه زندگی کنیم .

و اینم یادمون باشه که شرایط زندگی همه ما آدمها یکیه. یکی گذشته خوبی داشه یکی اینده خوبی یکی کودکی خوبی داشته یکی بزرگسالی خوبی ،یکی تحصیلات خوب داره یکی شهر سکونتش خوبه ،یکی خانواده خوبی داره یکی دوستای خوبی داره در نهایت برآیند خوشی و ناخوشی زندگی هممون صفره یعنی خنثی است یعنی نه هیچکس خوشبخته نه هیچکس بدبخته فقط هر کدوم رو سکوهای متفاوتیم یکی رو سکوی سلامتیه یکی رو سکوی ثروته و.... و اینکه ما حواسمون نیست خودمون رو سکوییم؛ فقط داریم به سکوی بقیه نگاه میکنیم یادمون باشه ما روی سکویی واستادیم که در حال حاضر آرزوی یکی دیگس و یکی بلده رو همین سکو خوشحال باشه پس ماهم میتونیم.

  • در نهایت اصل زندگی اینه که آرامش داشته باشیم و ارامش هم در لذت بردن از امکاناته زندگیه به بهانه چیزهای بزرگ و آرمان های دست نیافتنی آرامش رو ازخودمون نگیریم با یک خونه برای شبهای آرام یک روح برای دوست داشن و عشق ورزیدن و یک ذهن برای درک کردن زیبایی ها هم میشه به غایت خوشبختی رسید آرامشمون رو گره نزنیم به الزامات پیچیده نمیگم نجنگین ،نمیگم به دست نیارین« نه براش بجنگین» اما فقط اونها به زندگی معنا نمیدن که اگر قرار به اونها باشه باید بدونی که قراره زمان مهمی رو از دست بدی و ارامش رو تعویق بندازی به چندین سال دیگه

آرامشتون پایدار💚

زندگیاصل گرایی
مشتاق به آزادی روح از اسارت تن و زندگی با حرکات آزادانه روح همچو باد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید