سلام خدمت همه ویرگولیای گل گلاب حال و احوال؟!
خب من از اون دسته آدمایی هستم که باید برای هرچیزی از قبل برنامه ریزی کنم بنابراین لیست کارهام رو معمولا مشخص میکنم...برای هرچیزی داخل لپ تاپم باکت لیست مخصوص نوشتم«باکت لیست کارای تابستون_باکت لیست برای دوران دانشگاه_برای ازدواج_قبل ازدواج_برای کارای خوب_مسافرت_روتین های پوستی و...»
اینجوری احساس کنترل بیشتری روی زندگیم دارم و میتونم تصمیم بگیرم که برای ماه ها و حتی سالهای آینده زندگیم برنامه ریزی کنم.
وقتی لیست درست کنی و بعد به دست آوردنشون یه تیک گنده کنارشون بزنی حس و حال خیلی خوبی داری:)
میخوام 50 تا از دلایلی که شما رو از خودم محروم نمیکنم و به زندگی ادامه میدم رو براتون بنویسم مطمئن باشید تا این لیست رو اجرا نکنم از دنیا نمیرم«مگر اینکه خدا منو از شما بگیره😔😂هعییییییییییییییی»
خب برو که بریم😃😉

به نظرم بخش عظیمی از خوشبختی و شاید بزرگترین عاملی که باعث میشه حس و حال خوبی داشته باشی و هرروزت رو با شادی آغاز کنی ارتباط داشتن با آدمی هست که عاشقشی و از صمیم قلبت بهش احساس نزدیکی میکنی...کسی که باهاش پیمان تعهد میبندی و به همدیگه قول میدید که تا زمان ترک این دنیا و حتی بعد از مرگ:) در کنار هم بمونید و در تمامی مشکلات پشت و پناه و حامی همدیگه باشید...تصور داشتن کسی که در هرلحظه ای بتونی بهش تکیه کنی و روی محبت و عشق ورزیدن هاش حساب باز کنی هم قشنگه چه برسه به واقعیتش:)
ممکنه سختی های زیادی تحمل کنید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنید و گاها باعث ناراحتی طرف مقابل بشید اما همین که درک متقابل وجود داشته باشه و هرگز دست همدیگه رو رها نکنید خودش زیبایی مطلقه...
خب من جدا خواهان چنین چیزی هستم... البته خب کیه که نباشه مگه نه؟!😁

وقتی بچه بودم پدربزرگم کلی نهال توی باغش کاشت و در حین کاشتن به من میگفت:«غزل جان یادت باشه دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند...» بعدش هم برام معنیش رو توضیح داد.
اون موقع این ضرب المثل به طرز عجیب غریبی در ذهنم نقش بست... یکی از نهال های سیب رو هم من کاشتم و پدربزرگم پیشنهاد داد اسم من رو روی اون نهال سیب بذاریم😄الانم بزرگ شده و به برکت اسم من کلی سیب های خوشمزه میده😎😂
به نظرم درختا میتونن یجور یادگاری از ما روی زمین باشن:) ما که بعد مرگ غذای کرم ها و مورچه ها میشیم حداقل یه یادگاری قشنگ از خودمون توی دنیا به جا بزاریم! خب یکی از راه هاش درخت کاشتنه.
میخوام 100 تا درخت بکارم...خب شما چندتا میخوای بکاری؟
یه تیکه ای از وجودم دوست داره فقط خونه بمونه و بخوره و بخوابه و یه تیکه دیگه به شدت نیازمند پوله بنابراین به کار کردن نیاز دارم... البته خداروشکر شغل آیندم رو دوست دارم:)
یه عالمه جاهای مختلف هستن که دوست دارم قبل مرگم ببینم بنابراین حتی اگه زندگیم خیلی بد و ناراحت کننده و طاقت فرسا باشه ارزش صبر کردن و سفر به یسری نقاط رو داره...نداره؟!
خب آره من شنا بلد نیستم.
همیشه به کسایی که با خیال راحت در قسمت عمیق استخر شنا میکنن غبطه میخورم درحالی که من باید در قسمت کم عمق که آب فقط یخورده بالای شکمم هست و جمعیت کلانی در آبی گل آلود پرسه میزنن پرسه بزنم:/

بااختلاف زیاد من علاقه مند به هنگ درام هستم...عاشق شکلش صداش طرز نواختنش همه چیزش.
دوست دارم یادبگیرم و هرموقع که دلم خواست بتونم با صدای آرامش بخشش حال خودم و علی الخصوص دیگران رو خوب کنم.

شوخی میکنم بزرگ بشه اما همینقدر گوگولی باشه...سبیل درنیاره😑
پ.ن:حالا که فکرمیکنم اصلا نمیشه چون بالاخره یه روزی از خواب بیدار میشه و میبینه پشت لب بیچارش سبز شده:)....باشه بابا قبول هرجور باشه دوسش دارم.
از اوجب واجباته این.

عجیب غریب به نظر میرسه مگه نه؟:/
خب از وقتی بچه بودم همیشه خدا این کوه جلوی چشمم بوده و همیشه دوست داشتم یه روزی ازش بالابرم...تا مدت ها فکر میکردم کوه آتشفشانه:) و دیدنش حس خیلی خیلی خیلی خوبی بهم میده.
خانگرمز یه منطقه حفاظت شده پر از حیوونای مختلفه که در استان همدان واقع شده.
البته خب همین الانم یه آشپز حرفه ای هستم ...لیست غذاهایی که بلدم: نیمرو_نیمرو با گوجه فرنگی_نیمرو با خیارشور_نیمرو با ترشی سیر_نیمرو با سالاد شیرازی_نیمرو با سبزی_نیمرو با پیاز_نیمرو با پیاز و سبزی_نیمرو با گوجه فرنگی و ترشی سیر_نیمرو با ترشی سیر و سبزی و پیاز_نیمرو با ترشی سیر و خیارشور و...
شگفتا که این لیست پایان ندارد:)
خب دیدم و خداروشکر آرزو به دل نموندم😁
هیچ وقت دوست نداشتم یه عمه باشم:( دوست دارم خاله باشم... محض اطلاع من هفت تا عمه دارم علی برکت الله«دوسشون دارما فکر بد نشود💛»
اما خب دست روزگار من رو تبدیل به یه عمه خواهد کرد.سعی میکنم عمه خوبی باشم🙂
آره من تاحالا برج میلاد رو ندیدم!
البته به شرطها و شروطها...
عروسی گرفتن برام مهم نیست اما لباس عروس پوشیدن خیلی مهمه. پسرای بیچاره از این موهبت برخوردار نیستن.تازه به نظر من هرچی پُف لباس عروس بیشتر بهتر😄

کلا دوست دارم ته توی هرچیزی رو دربیارم...البته نمیدونم چهارسال آینده دقیقا چه اتفاقی افتاده!

از فضای مجازی خوشم نمیاد به خاطر همین هم قید پلتفرم هایی مثل توییتر اینستاگرام و اسنپ چت و تیک تاک رو زدم و ترجیح میدم بیشتر توی ویرگول بنویسم.
درحال حاضر فقط بلدم ماشین رو جلو ببرمಥ_ಥ
همه میگن دوران نامزدی خیلی خوبه من که تجربش نکردم ولی حتما خوبه دیگه🚶🏻♀️🙄😂 کلا فک کنم عشق در اون دوران فوران میکنه و بعد که دیگه زندگی متاهلی جدی جدی شروع میشه متوجه کلاه بزرگی میشی که بر سر مبارکت رفته.


یه خونه پر از آرامش یه همسر مهربون روابط خانوادگی پر از عشق و صمیمت و بچه های باادب:) چی بهتر از این؟!
برای آخرت لازمم میشه واقعا...پس باید قبل مرگ یه فکری به حالشون کنم.
بار و بندیلت رو جمع کنی و با یه نفر که پایه باشه بری یه مدتی وسط جنگل زندگی کنی...خیلی دوست دارم یه روزی اینکارو انجام بدم به نظرم خیلی هیجان انگیز میاد.
یه مستندی درباره شهید فخری زاده تماشا میکردم که یکی از شاگردانشون گفتن ایشون یه گلخونه داشتن و هرماه به مردم گل هدیه میدادن:)))) فکرش رو نمیکردم یه دانشمند هسته ای بزرگ که اسمش در لیست ترور موساد باشه تا این حد عاطفه و مهربونی در قلب بزرگش داشته باشه.
خیلی دوست دارم من هم اینکارو بکنم.
نمیدونم چرا علاقه خاصی به این استان دارم.
البته اگه بشهಥ_ಥ
هنوز خیلی کتاب ها هستن که نخوندم و باید قبل از مرگم خونده باشم و بعد دنیا رو ترک کنم خب.

این یکی از بزرگترین آرزوهایی بوده از 14 15 سالگی داشتم...چه سعادتی بزرگتر از دیدن چنین مرد بزرگی از نزدیک؟...دل آدم قنج میره:)
خیلی مهمه این موضوع!
من کلی وقت صرف کردم کپسول زمان درست کردم باید زنده بمونم که بازش کنم دیگه😂🙂
من خیلی ساعت دارم اما میخوام خیلی بیشتر داشته باشم خیلی بیشتر:)

وقتی بچه بودم دوستی داشتم که بهم قول داد یه روزی داییش با بالن میاد توی حیاط خونه ما و دوتامون رو سوار میکنه و میریم بالن سواری...من به مدت یکسال احوال بالن داییش رو ازش میگرفتم. یه روز میگفت هنوز نرسیده توی راهه یه روز دیگه میگفت بالنش سوراخ شده گاهی هم خود داییش پنجر میشد:)
من هنوزم منتظرم یه روزی دایی دوستم بالنش رو بیاره و مادوتا رو سوار کنه!
یه انجمنی درست کنم پر از آدمای کتابخون پایه خوره کتاب و پر از مهر و محبت😃🤭🔮هرماه یه کتاب معرفی کنیم و بخونیم و بعدش با آب و تاب راجبش برای بقیه توضیح بدیم.
مثل فیلم در دل طبیعت وحش یهو همه چیز رو بردارم و بزنم به چاک و فقط سفر کنم...«غیر ممکن به نظر میرسه اما فقط یه آدم پایه میخواد»

خب ندیدم تا حالاಥ_ಥ نژادپرست نیستم فقط میخوام ببینمشون.
البته خب حس میکنم حرفم نژادپرستانه به نظر رسید🚶🏻♀️بگذریم.

سوار الاغ شدم اما اسب نه! شما چطور؟

اینم انجام شد:)
آخه کی ماهی هایی که خودش صید کرده رو میخوره؟🚶🏻♀️من شاهد مرگشون بودم:(

قیافه هاشون دیدنی میشه:)

پرواز کردن رو کی دوست نداره خب؟!


خب بهتون قول میدم تا وقتی این لیست رو اجرا نکنم خودم رو نمیکشم غصه نخوریدಥ_ಥ
لیست شما چیه؟!:)
دوست دارید چه چیزهایی رو تجربه کنید؟!
چه چیزهایی امید زیادی در قلبتون ایجاد میکنن و حس و حالتون رو خوب میکنه؟
دوست دارم بنویسید تا منم بخونم.
مراقب قلب های پاک و مهربونتون باشید.
پ.ن: البته حواسمون باشه دلبسته به آرزوها نشیم حواسمون هست دیگه مگه نه؟!🙃
