قسمت چهارده
بر فرض اینکه ابوبکر در غار باشد
#،بلفرض ابوبکر در غار بود#ابوبکراز ترس خدا را فراموش کرد
(فرض محال)
سکینه بر چه کسی نازل شد؟
لیلة المبیت (14)
آنطرف ماجرا
ادامه بحث بر فرض اینکه ابوبکر در غار باشد
🛑وأيضا تدل دلالة ظاهرة على عدم إيمانه ، لأن الله تعالى كلما ذكر إنزال السكينة على الرسول صلىاللهعليهوآله ضم إليه المؤمنين ، حيث ذكر في سورة التوبة في قصة حنين « ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ » [٢] وهم الذين ثبتوا مع أمير المؤمنين تحت الراية ، وكان يومئذ ثمانون رجلا ولم ينهزموا مع المنهزمين ، وقد صح عند الفريقين أن أبا بكر وعمر لم يكونا من الثابتين وكانا من المنهزمين وقال في سورة الفتح أيضا « فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ » فظهر أن تخصيص الرسول صلىاللهعليهوآله هنا بإنزال السكينة ، إنما هو لعدم إيمانه ، ولا يخفى على عاقل أنه لا يجوز إرجاع الضمير هنا إلى أبي بكر ، لأن الضمائر قبل هذا وبعده تعود إلى النبي صلىاللهعليهوآله بلا خلاف ، وذلك في قوله « إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ » وفي قوله « إِذْ أَخْرَجَهُ » وفي قوله « لِصاحِبِهِ » وفي قوله فيما بعده « وَأَيَّدَهُ » فكيف يتخللها ضمير عائد إلى غيره.
مرحوم مجلسی:
آیه غار دلالت بر عدم ایمان ابابکر میکند زیرا در قرآن هر کجا که سکینه نازل شده است مومنین و رسول خدا را شامل شده است مانند زمان جنگ حنین در سوره مبارکه توبه: "ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ" در آیه شریفه سکینه بر پیامبر و کسانی که زیر پرچم اسلام استقامت نمودهاند و پا به فرار نگذاشتند و تعداد آنان ۸۰ نفر بود است در حالی که منابع شیعه و سنی عمر و ابابکر را جزء فراریان جنگ حنین نام بردهاند.
و همچنین در سوره مبارکه فتح «فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
لذا از ظاهر آیه غار؛ نزول سکینه فقط بر پیامبر ثابت میشود و سکینه به دلیل عدم ایمان ابابکر بر وی نازل نشده است
و این امر بدای شخص عاقل پوشیده نیست: رجوع ضمیر در آیه
"فَأَنْزَلَ اللَّهُ 👈سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ👉" بر ابابکر جایز نیست به دلیل اینکه تمام ضمائر در آیه شریفه قبل و بعد "سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ" به پیامبر برمیگردند مانند:
«إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ»؛ «إِذْ أَخْرَجَهُ»؛ «لِصاحِبِهِ» ؛ «وَأَيَّدَهُ»
که تمام این ضمائر به پیامبر بر میگردند؛ پس چگونه میشود یک ضمیر به غیر پیامبر برگردد؟
فرار از جنگ حنین
🛑 عَنْ أَبِي قَتَادَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَامَ حُنَيْنٍ، فَلَمَّا التَقَيْنَا كَانَتْ لِلْمُسْلِمِينَ جَوْلَةٌ، فَرَأَيْتُ رَجُلًا مِنَ المُشْرِكِينَ عَلاَ رَجُلًا مِنَ المُسْلِمِينَ، فَاسْتَدَرْتُ حَتَّى أَتَيْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّى ضَرَبْتُهُ بِالسَّيْفِ عَلَى حَبْلِ عَاتِقِهِ، فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَضَمَّنِي ضَمَّةً وَجَدْتُ مِنْهَا رِيحَ المَوْتِ، ثُمَّ أَدْرَكَهُ المَوْتُ، فَأَرْسَلَنِي، فَلَحِقْتُ عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ فَقُلْتُ: مَا بَالُ النَّاسِ؟ قَالَ: أَمْرُ اللَّهِ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ رَجَعُوا....)2
ابوقتاده مىگويد:
سالى كه جنگ حنين اتفاق افتاد، همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بودم، هنگامى كه دو لشكر روبروى هم قرار گرفتند، مسلمانان فرار مىكردند، سپس بر مىگشتند.مردى از مشركان را ديدم كه با يك مسلمان مىجنگيد، آن دو را دور زدم تا از پشت شمشيرى بين گردن و شانهاش وارد كردم، آن مرد مشرك برگشت و مرا به خودش چسپاند و فشار داد، بوى مرگ را احساس كردم، مرا رها كرد و بر زمين افتاد و مرد. عمر را ملاقات كردم، گفتم چرا مردم فرار مىكنند ؟ گفت امر و دستور خداوند اين است.
منظور از امر خدا
وَانْهَزَمْتُ مَعَهُمْ فَإِذَا بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَوْلُهُ أَمْرُ اللَّهِ أَيْ حُكْمُ اللَّهِ وَمَا قَضَى بِهِ)3
ابن حجر عسقلانی ذیل این گزارش:
مقصود عمربن خطاب از اين كه گفته «امر الله» اين است كه قضا و قدر الهى اين است كه ما فرار كنيم
ادامه دارد
TO BE CONTINUE
📚منابع:
1: مرآة العقول ج 26 ص255
2:صحيح البخاري ج 4 ص 58
3: فتح الباری ج۸ ص ۲۹