همه ما بارها این جمله را از زبان معلمان ریاضی شنیدهایم که "درک درست صورت مسئله نصف مسیر راه حل مسلئه است".
این جلمه در همه موضوعات دیگر نیز صدق میکند. بنابراین برای پیدا کردن بهترین راهکار برای تغییر باورهای محدودکننده ابتدا باید صورت مسئله را به درستی درک کنیم. اینکه اساسا باورهای ما چگونه شکل میگیرند.
باورهای ما در لحظه تولد
برای درک بهتر موضوع ابتدا باید به لحظه تولد برویم. در لحظه تولد، ما همچون یک لوح سفید بودیم و هیچ گونه باور محدودکنندهای نداشتیم.
اما به مرور که در مسیر زندگی پیش میرفتیم، با اطلاعات مختلفی که از طریق افراد و محیط اطراف خود دریافت میکردیم، بمباران میشدیم. برخی از این اطلاعات به دلیل تکرار زیاد، در نهایت به باورهای ما تبدیل شدند و ما آنها را به عنوان حقیقت پذیرفتیم.
باورهای ما، حقیقت یا توهم!؟
بنابراین دیگر لوحی که با آن متولد شده بودیم، سفید نبود. بلکه مواردی روی آن نوشته شده بود که باورشان کرده بودیم و آنها هر روز به ما دیکته میکنند و ما نیز هر روز آنها را مو به مو اجرا میکنیم.
باورهای محدودکنندهای مانند، من دوست داشتنی نیستم، من گنهکار هستم، من نمیتوانم کارها را به درستی انجام دهم، پول درآوردن بسیار سخت است، پول معنوی نیست، توی این کشور نمیشه پولدار شد و صدها مورد دیگر.
ولی آیا دقت کردهاید که باور هر فردی نسبت به فرد دیگر متفاوت است. اگر باورها واقعا حقیقی بودن، باید در همه افراد یکسان باشند. برای مثال اگر این باور که "در این کشور نمیشود پولدار شد" حقیقی باشد. بنابراین هیچ یک از افرادی که در این کشور زندگی میکنند، نباید پولدار باشند.
یا اگر این باور که "ده سال قبل امکان داشت پولدار شویم، ولی الان دیگر امکانپذیر نیست" درست باشد، بنابراین الان دیگر نباید هیچ فرد جوان پولداری در اطراف ما باشد.
بنابراین اگر افراد پولداری را در اطراف خود میشناسیم که از قضا جوان نیز هستند، ثابت میکند، باورهای ما حقیقت ندارند، بلکه توهماتی هستند که ما آنها را به عنوان حقیقت پذیرفتهایم.
میدانم، پذیرش این موضوع بسیار دردناک است. راحتتر است که به کلی این موضوع را رد کنیم و آنها را مانند آشغال زیر فرش بدیم و به زندگی خود ادامه دهیم.
اما اگر از شرایط خود خسته شدهاید و به دنبال راهحلی برای تغییر هستید در ادامه این مطلب با من همراه باشید تا بهترین راهکار برای تغییر باورهای محدودکننده را به شما معرفی کنم.
رابطه بین باورها و خاطرات
همانطور که در بالا نیز اشاره کردم، افراد و محیط اطراف (خانواده، مدرسه، محله، شهر و ...) مهمترین عوامل در شکلگیری باورها ما هستند.
برای مثال در دوران کودکی اتفاقاتی برای ما افتاده و باعث شدهاند تا به این نتیجه برسیم که دوست داشتنی نیستیم. در واقعه ریشه اصلی شکلگیری باور "من دوست داشتنی نیستم"، آن اتفاقات هستند.
در حال حاضر آن اتفاقات به شکل خاطرات در ناخودآگاه ما وجود دارند. بنابراین اگر بتوانیم به نوعی به آن خاطرات خاص آگاه شویم و بار احساسی آنها را خنثی کنیم، در واقع ریشه اصلی شکلگیری این باور را از بین بردهایم. اگر ریشه اصلی از بین برود، باور محدودکننده نیز خودبخود حذف میشود.
بنابراین برای از بین بردن باورهای محدودکننده، باید بار احساسی خاطراتی که باعث شکلگیری این باورها در ما شدهاند را از بین ببریم.
تغییر باورهای محدودکننده
با توجه به توصیحات بالا، بهترین راهکار برای تغییر باورهای محدودکننده، تکنیک ای اف تی (eft) است. احتمالا میپرسید که eft چیست؟ ای اف تی، تا حدودی شبیه طب سوزنی چینی است. با این تفاوت در آن به جای سوزن، از ضربه استفاده میشود. به همین دلیل به آن روش ضربهای نیز میگویند. (در مقاله eft چیست در سایت مدیر افکار در این رابطه بیشتر بخوانید)
در این اف تی، فرض بر این است که مشکلات ما به دلیل وجود اختلال در سیستم انرژیکی بدن به وجود آمدهاند. در واقع مشکلاتی که داریم، صرفا نشانهای از وجود این اختلالات در سیستم انرژیکی بدن هستند.
بنابراین با رعایت دستورالعملهای خاصی و ضربه زدن به نقاط ای اف تی، این اختلالهای انرژیکی از بین رفته و مشکلات مرتبط با آنها نیز پس از آن حل خواهند شد.
این اختلالهای انرژیکی به دلیل وقایع خاصی (خاطراتی) که در گذشته تجربه کردهایم به وجود آمدهاند. بنابراین با ریشهیابی آنها و از بین بردن بار احساسیشان توسط ای اف تی، میتوان آنها را خنثی کرد.
در مورد اینکه eft چیست و چه مزایا و کاربردهایی دارد، در آینده مطالب بیشتری خواهم نوشت.
برای کسب اطلاعات کامل در مورد ای اف تی می توانید به سایت modireafkar.com مراجعه کنید.