
رمان قلعه مالویل را به پیشنهاد یکی از دوستانِ سروش صحت عزیز خواندم.
او گفته بود: «خوش به حال کسی که هنوز نخوانده، چون لذت خواندن بارِ اول این کتاب، چیز دیگریست.»
حرفش را حالا کاملاً درک میکنم.
در آغازِ هر کتابی معمولاً کمی گیج میشوم و با مشغلههای روزمره، تمرکز برایم سخت است. اما برای ادامه، تصمیم گرفتم نسخهی صوتی را گوش بدهم و چه انتخاب درستی بود!
https://taaghche.com/audiobook/225924
با صدای دلنشین آرمان سلطان زاده، این کتاب به تجربهای تمامعیار تبدیل شد.
قلعه مالویل از زبان امانوئل کومتی روایت میشود؛ از دوران کودکی تا پس از مرگش.
او جهان را به دو بخش تقسیم میکند:
دورانِ پیش از «اتفاق بزرگ» و دورانِ پس از آن.
اتفاقی شبیه به یک انفجار کیهانی، که جهان را در خاکستر فرو میبرد و تمدن، قانون، روابط و معنای زندگی را از نو میسازد.
بعد از این فاجعه، امانوئل و همراهانش فرصت دوبارهای برای زیستن مییابند
فرصتی برای بازسازی جهان، برای تجربهی دوبارهی ایمان و خرد، و برای تعریف تازهای از «خوب» و «بد».
این رمان پر است از چالشها و تصمیمهایی که تو را به فکر فرو میبرد.
در زمان خواندنش یا شنیدنش ، احساساتی چون شادی، خشم، غم و ترس را عمیقا تجربه میکنی.
رابرت مرل در این اثر شاهکاری خلق کرده که جزئیاتش چنان دقیق و زنده است که همهچیز مثل یک فیلم در ذهنات به حرکت درمیآید.
من از شخصیت امانوئل بسیار لذت بردم .

کاش در دنیای واقعی، انسانهایی چون او باشند؛ کسانی که بتوانند دموکراسی را بیهیچ تعصبی معنا کنند و جهانی نو بسازند.