وای قفقاز…!
قفقاز را خیلیوقت پیش از دست دادهایم نه امروز!
آنجا که بجای استفاده از ظرفیت چند قومیتی بودن ایران، علیالخصوص، ترکانِ آذربایجانِ ایران، نفوذ فرهنگی خود را در جمهوریآذربایجان تثبیت نکردیم… آنجا که اشعار اجتماعی و انتقادی شاعران آذربایجانِ شوروی نظیر میرزا علیاکبر صابیر را در تنقید شوروی و تحسین ایران و برادران ایرانی خود نادیده گرفتیم… آنجا که از مصادرهبهمطلوبِ «روز ۳۱ دسامبر ۱۹۸۹ تحت عنوان Həmrəylik Günü» و تغییر عمدی شرح وقایع آنروز اهمال کردیم… آنجا که بجای استفاده از زندگیِ مسالمتآمیزِ آذربایجانیها و ارمنیها در آذربایجان ایران و تبلیغ آن بعنوان نظمی جدید در منطقه قفقاز، صلح آذربایجانی-ارمنی را تبلیغ نکردیم… آنجا که ترکیه، هوشمندانه در حال ساختوساز و آبادانی در کمربند توران است و مدرسه و مراکز فرهنگیِ ترکی در ازبکستان و قرقیزستان وغیره میسازد، ما از فرهنگِ رسوخ کرده در دل مردمان قفقاز و فرا قفقاز که بدلیل مشترکات تاریخی، خود را قلباً وابسته به ایران میدانستند، بهره لازم را نبردیم… آنجا که فریدونشهر اصفهان را جاذبهای برای تفلیسیها نکردیم تا با گرجیهای همقومیت خود و بهتبع آن با ایران، احساس برادری کنند… جایی که از ظرفیت نامهای مشترک بین شهر های ایران و آذربایجان در دو سوی آراز (ارس) مانند آستارا، جلفا وغیره غفلت کردیم…
نمیدانم کدام مورد را بیان کنم و کدام را نه! اما این را خوب میدانم که “ خائنترین خائنانِ ایران در همین خاکند… ”.
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، امروز هم بجای تقبیح و مخالفتهای کورکورانه، باید چارهای اندیشید تا با تبدیل دالان زنگزور به چهارراه زنگزور بیشتر از این بازنده بازیهای صفحهی قفقاز نباشیم.
✍🏼 امیررضا رحمتی