<p> در واقع دو واژه جوهر و سوژه بیانگر یک چیز ند که همان بنیان یا زیرنهاده است. با بررسی سرچشمههای واسازی در آثار نیچه بپردازیم و جستجو عباراتی در آثار نیچه که در آثار دریدا نیز بازتاب یافتهاند مشخص می شود که بیتردید نیچه نقشی کلیدی در شکلگیری نگرش واسازانه داشته است اما تاکید بر شباهتها نباید چشم را بر تفاوتها ببندد و این توهم را ایجاد کند که دریدا همان نیچه اما با زبانی متفاوت است. او مفهوم حضور را مفهوم کلیدی متافیزیک تشخیص داد و همواره از «متافیزیکِ حضور» سخن گفت. پس از وی، لویناس تفکر نظری و متافیزیکی را در هایدگر نیز موجود دانست و اعلام کرد که اخلاق و عقل عملی باید فیسبوک بر فلسفه و عقل نظری اولویت یابد تا سلطه متافیزیک بر تفکر از میان برود. این بزرگترین دستاورد کانت بود: نقد عقل توسط خود عقل یا دستیابی عقل به این بلوغ که بتواند خود محدودیتهای خویش را دریابد و تلاش کند از آنها فراتر نرود. </p>
<p> مترجمان رسانهها نیز شاید در ظاهر بیطرف باشند، اما در واقع دارای جهتگیری خاص خود بوده و به شیوههای مختلف در جهت تحقق اهداف رسانهای خود هستند؛ آنها تلاش میکنند سیاستها و باورهای ذهنی خود و مالکان رسانه را در ترجمه دخالت دهند و زبان هنر موسيقي را بر همین اساس ترجمه کنند. این یک واقعیت است که ترجمۀ واحدی برای یک متن وجود ندارد و مترجمان مختلف میتوانند براساس تجربه، سیاستهای رسانهای و باورهای شخصی برای یک متن، ترجمههای مختلفی داشته باشند. رحیمی که از نویسندگان سکولار محسوب میشود، اصولاً به وجود و حضور چنین مقولهای در زندگی اجتماعی انسانها اعتقادی ندارد و همه چیز را منوط به اراده و عمل انسان و آزادی وی در انتخاب میداند. نیچه به ویژه نظام ارزشگذاریهای موجود در بطن فلسفه متافیزیکی را مورد حمله قرار داد. او دوگانهانگاری موجود در تفکر متافیزیکی را ویژگی برجسته آن تلقی میکرد. هگل در مقام جمع کننده و آشتی دهنده تمام تاریخ فلسفه، مفهوم متافیزیک را در عقل متافیزیکی برجسته و عیان ساخت. </p>
<p> عقل متافیزیکی عقلی جزماندیش است اما عقل نقاد به محدودیتها و حیطه تواناییهای خود آگاه است. نیچه بیش از هر کس دیگری تلاش کرد از متافیزیک فاصله بگیرد و مسئله اصلی واسازی دریدا همین مسئله نیچهای نسبت ما و متافیزیک است. مسئله اصلی دریدا نیز متافیزیک بود. آثار نخست نیچه به مسئله اول یعنی شکلگیری متافیزیک و آثار متاخر وی به مسئله دوم یعنی پایان متافیزیک میپردازند. این بینظمی منتج به شکلگیری جهان مبهم و وانموده فیلم میشود. بدینترتیب، سوژه بشری بنیانی میشود که همه موجودات دیگر بر طبق آن معقول و مفهوم میشوند. و شعر آوازهای آن اغلب مرتبط با موضوع های روز مانند جنگ و نابرابری های نژادی بود. » (الاحزاب:48) است که در هر دو مورد از رهاکردن و روی برگرداندن و گذر از موضوع یا کسی است. در انقلاب کپرنیکی کانتی سوژه تعیین کننده ابژه است و وحدتِ استعلایی ادراک، ضامن هر تجربه بیرونی است. هر کدام از این گرایشها نیازمند پژوهشی جداگانه و مفصل است و در اینجا بیش از این به آنها اشاره نخواهد شد. گویندگان مجالس در جای جای سخنشان، بر ضرورت گزیدهگویی و پرهیز از درازگویی اشاره دارند و این که کلام را نمیتوانند مبسوط بیان کنند. ترانهای که مانیفست خواستههای ساده و بدیهی زندگی آزاد در یک جامعه آزاد را گوشزد میکند.</p>
<p> 3- تاریخ مستوره کردستانی با دو عنوان متفاوت چاپ شده است: نخستین بار ناصر آزاد پور در سال 1946م/1325 ش. از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹ در انگلیس به فراگیری گیتار کلاسیک پرداخت و پس از بازگشت به ایران یک سالی نیز نزد برادران صادق و باقر مؤذن آموختن را ادامه داد. قوانین فعالیت موسیقیدانان در ده سال اخیر سختتر هم شد. این زیرنهاده در ارسطو و فلسفه مدرسی، جوهر و در فلسفه دکارتی، کوگیتو یا سوژه است. مستوره زن خسروخان اردلان بود و ذهنیت او از تاریخ نیز ذهنیتی سیاست محور و پادشاه محور است. نیچه به هگل حمله کرد اما حمله به هگل در واقع حمله به تمام آن چیزی بود که او گرد هم آورده بود. در واقع دریدا را باید متفکری دانست که به پیروی از نیچه، پروژه نقد همه جانبه متافیزیک را کامل نمود. ترفند متافیزیک دو تا کردن جهان است: جهان ایدهها و جهان تصاویر، جهان علیا و جهان سفلی، جهان درون و جهان بیرون.</p>
