«در درونِ قلبِ تمَام رنگِ غمی عمیق است که مثل رنگِ شفق خورشید طلوع و غروب میکند. این غم اشتیاقِ او به خانهی قدیمیاش است» (۸-۱۰).
تَمام، قهرمانِ داستانِ دخترک ارغوانی، نام شخصیتی واقعی- یک نقاش فلسطینی- است. او در کودکی و به دنبالِ وقوع نکبت، مجبور شد با خانوادهاش شهرش یافا را ترک کند و به لبنان بگریزد. تَمام در این کتاب دوباره به خانهی قدیمیشان در یافا بازمیگردد که حالا دیگر به بخشی از اسرائیل تبدیل شده است. این قصه برگرفته از سفرنامهی تَمام اکحل به فلسطین اشغالی است.
قصه در ادامه به ما میگوید که غمِ از دست دادنِ خانهی قدیمی غمِ بریده شدن از ریشههاست: تمام «در آنجا فهمید عاشق نقاشی است» (۱۰).
دو تصویرسازی به ویژه توجه ما را به خود جلب میکند. یکی تکرار تصاویری است که، در زمینههای متنوعی از رنگها، و از زاویهی دیدِ روبرو و پشت سر، تَمام را پشتِ درهای بستهی خانهی قدیمیاش نشان میدهد. توالی این تصاویر در صفحات متعدد (۱۶-۲۵) بر مفاهیم غصب، رانده شدن، و فقدان تاکید میکنند. دیگری تصاویر کتاب از خانهای است که حالا ساکنانش رانده شده و به تصرف اسرائیلیها درآمده است. در شش صفحهی متوالی (۳۲-۳۷) ما با صفحات بزرگ و به کل تاریکی مواجهیم که در گوشهاش تک خانهای سفید و بیروح افتاده است. حالا که فلسطینیان از خانههایشان رانده شدهاند همهی آنچه که برای ساکنان جدیدِ اسرائیلی باقی مانده جسدِ یک خانه است. فلسطینیها روح زندگی را با خود از خانههایشان بردهاند. اسرائیلیهایی که این خانه را غصب کردند، بهای گزافی برای آن پرداختند. روحِ آنها نیز همراهِ روح خانه از دست رفته است. دختر اسرائیلیِ ساکن در خانه تنها سایهی تاریکی است که هیچ اثری از صورت و چشمها در او نمانده است.
متن قصه هم،هم چون تصاویر و رنگها با ظرافت و هنرمندی نگاشته شدهاست. به عنوان مثال روایتِ موجزِ ابتسام برکات، نویسندهی قصه، از سختیهای سفر فلسطینیان به سرزمین مادریشان را ببینید. عموماً ورود فلسطینیان به اسرائیل ممنوع است اما در موارد معدودی که این سفر ممکن شود با انواع و اقسام پروسههای اداری طولانی برای صدور مجوز استفاده از فرودگاه، مجوز استفاده از ماشین، مجوز ورود به شهرهای مقصد و میانی و غیره همراه است. برای توصیف این وضعیت ابتسام برکات به سادگی به کودک میگوید خانهی تمام «... دور است. نکبت و شکست و هفتاد سال تاریکی آن شهر را از او دور ساخته است» (۱۲).
جایِ دخترک ارغوانی در روایتهای فارسی ما از زندگی فلسطینیان بسیار خالی است؛ روایت از دست رفتنِ خانه، وطن، و ریشههای هویتی. حتی در موارد اندکی که آوارگی و سرگردانی فلسطینیان را روایت کردهایم، توجهِ ما معطوف به بیسرپناهیِ فلسطینیان بودهاست و نه نابودیِ یک ملت. در کتاب چرا فلسطینی خانه ندارد سرودهی اقدس کاظمی میخوانیم «مرغ خانه دارد ... اسب خانه دارد ... فلسطینی خانه ندارد».
یکی از ایدههای مهم کتاب دخترک ارغوانی، نقاشی به عنوان ابزاری برای روایت رنجهای کودکان، مقابله با ترومای جنگ و آوارگی، و بالاخره مقاومت است. در واقع تعداد زیادی از قصههای فلسطین برای کودکان بر این ایده تکیه دارند. به عنوان چند نمونه میتوان از این کتابها نام برد: برگههای سفید، دیوهای سیاه، اثر محمد مهاجرانی؛ You Are the Colore, by Rifk Ebeid; Sitti's Bird: A Gaza Story, by Mallak Mattar. در همین راستا بعضی از انجمنها و نهادهای حمایتی فرهنگیِ بین المللی و ایرانی از کودکان جنگزده و آواره میخواهند زندگی در شرایط جنگی را نقاشی کنند. این نقاشیها ابزاری برای اِبراز و تسکین دردهای کودکان جنگ زده است. به علاوه، مجموعهی این نقاشیها میانجیِ بیتکلفی برای توصیفِ رنجهای این کودکان برای دیگر مردمان است. در ایران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجموعههایی از این نقاشیها را به همراه قطعاتی از دلنوشتهها جمعآوری و منتشر کرده است. کتاب چه کسی طوفان را آرام خواهد کرد نمونهای از این مجموعههاست که نویسنده و تصویرگر آن خودِ کودکان هستند. کتاب دخترک ارغوانی ایدهی هنر به عنوان ابزاری برای مقاومت را خلاقانه، هم در قصه و هم در تصویر توسعه میدهد و از این جهت از کتابهای دیگر ممتاز است. با این حال تاکید بر هنر مقاومتی تا آنجا پیش میرود که انواع دیگر مقاومت بیمعنا میشود. دخترک قهرمانِ قصه به جای پرتابِ سنگی که به دست میگیرد- نماد مقاومت فلسطینی- آن را نقاشی میکند.
همان طور که در ابتدا اشاره شد، غمِ دخترک ارغوانی، غم بریده شدن از ریشههاست. جنگ و اشغال پیوندهای هویتی او را قطع کرده است. از این جهت خوب است آن را با کتاب دیگری با همین ایده، لولا دختر جزیره مقایسه کنیم. لولا -در این جا به احتمال زیاد یک سیاهپوست آمریکایی- به خاطر جنگ از وطنش رانده شده است. اما او به دنبال بازگشت به وطن و ریشههای هویتیاش نیست. قصهی جزیره، یا همان وطن، برای ساختنِ هویتِ لولا در وطنِ جدید گفته میشود. هویتِ او در این سرزمین جدید یک معمای هیجانانگیز است. قصه و رنگها هرگز از پویایی و نشاط باز نمیایستند. برخلافِ لولا، هویتِ دخترک ارغوانی با بازپسگیری سرزمین و احیای زیستِ مادریاش گره خورده است. دخترک آواره فلسطینی به دنبال یافتنِ جایگاهی در جامعهی میزبان نیست. تا وقتی که سرزمین مادری، و زیست موروثی غصب و نهی شده باشند، سرگردانی تنها هویت فلسطینیان است. کتاب دخترک ارغوانی از این جهت که توانسته است این سلب و سرگردانی را بازنمایی و بر آنها، با تکرار تصاویر و توقف، تاکید کند، فوقالعاده است. در اینجا پویایی و نشاطِ به دست آوردن اساساً جایی ندارد. در واقع نویسنده و تصویرگر جسارتی ستودنی در بیانِ موضوعات سخت برای کودکان دارند. ما از همان ابتدا، و پس از مقدمهای بسیار کوتاه، با غمی که در دلِ تمام اکحل است آشنا میشویم. در طولِ داستان اگرچه رنگها مدام در حال موجزدن و تغییر هستند و قصه خیالانگیز و شاعرانه میشود اما هرگز از این غم جدا نمیشود.
در مجموع، دخترک ارغوانی زبان و قالبی ظریف و دقیق برای روایت فلسطین برای کودکان انتخاب کرده است. موضوع کتاب با دیدی عمیق نسبت به مسالهی فلسطین انتخاب شده است. مخاطبان این کتاب کودکان بالای ۹ سال هستند. با این حال عمق و هنرمندی کتاب باعث میشود که ابزاری قدرتمند برای معرفی مسالهی اشغال فلسطین به بزرگترهای ناآشنا نیز باشد.