مرضیه اسکندری
خواندن ۴ دقیقه·۲ ماه پیش

طنز و سفرنامه هم نمی‌توانند روایت نظامی ما از لبنان و فلسطین را تغییر دهند!


کتاب الی سفرنامه شامات و حدود سرزمین‌های اشغالی 
 نوشته فائضه غفار حدادی
کتاب الی سفرنامه شامات و حدود سرزمین‌های اشغالی نوشته فائضه غفار حدادی


لبنان کجاست؟ و چگونه حزب‌الله در آن بالیده است؟

این سوالی است که الی ... تلاش دارد با زبانی روان و طنز پاسخ دهد. این کتاب یادداشت‌های روزانه‌ی فائضه غفار حدادی از سفرِ کوتاهش به لبنان و دمشق است که در قالب یک کتاب منتشر شده است.

جاذبه‌ی یادداشت‌های روزانه اغلب خوانندگان را با خود می‌کشاند. خواننده در الی ...‌ با فراز و فرودهای مکرر مواجه است و پیوسته مشتاق است بداند رخداد بعدی چیست. از طرفی این کشش لازمه‌ی طرح موضوعِ مهجوری هم‌چون اشغال و جنگ در لبنان، سوریه و فلسطین در میان کتاب‌خوان‌های ایرانی است. اگر نویسنده می‌توانست زبانِ طنز خود را برای مخاطبِ عام‌تر به کار گیرد - نه منظر مخاطبانی که پیشاپیش بامقاومت در فلسطین و لبنان همراه هستند- قطعاً بهتر بود. در ایران، و در طی سالیان متوالی، مخاطبان همراهِ مقاومت کم‌تر شده‌اند.

اما ضعفِ اصلی کتاب جای دیگری است. الی ... برای مخاطبان همراهِ خود نیز حرف چندانی ندارد. او همان مشاهداتی را روایت می‌کند که هر کسی که با علاقه به حزب‌الله لبنان به آن‌جا سفر کرده بود هم می‌دید. ما به ندرت با جامعه و مردمانی که این مشاهدات را رقم زده‌اند، از نزدیک آشنا می‌شویم.

به عنوان یک نمونه به قصه‌ی دستانِ لرزانِ زنِ فروشنده‌ دقت کنید. در جایی از کتاب می‌فهمیم دستانِ زنِ فروشنده‌ی جوان پس از جنگ لبنان و اسرائیل دچار رعشه شده است. (۱۶۵-۱۶۶) او برای کنترل این لرزش مدام سیگار می‌کشد. این رعشه و این سیگار کشیدن می‌توانست فرصتی باشد برای نویسنده تا به عوارض روانیِ وخیمِ همسایگی و جنگ‌های مستمر با کشوری هم‌چون اسرائیل بپردازد. اما نویسنده با یک تحلیل و همدردیِ سطحی از آن عبور می‌کند.

برای روشن شدن این نکته خوب است به بررسی همین موضوع، یعنی آسیب‌های روانیِ اسرائیل به همسایگانش، در کتاب کاپوچینو در رام‌الله بیندازیم. این کتاب یادداشت‌های روزانه‌ی سعاد العامری است که اتفاقاً، هم‌چون کتاب الی ...، با زبانی طنز و با نگاهی زنانه نوشته شده‌است. تروما و فشار روانی ناشی از اشغال بارها به گونه‌های مختلف در این کتاب توصیف شده است. به عنوان مثال در فصل «سلیم، به خانه خوش آمدی»، ما، همراه سعاد، فشار روانی اشغال را تجربی می‌کنیم. سفر همسر سعاد در هنگامِ حکومت نظامی اسرائیل در رام‌الله هم‌زمان با ایرادهای کودکانه‌ی مادرشوهر پیرش، بر روانِ سعاد سوهان می‌کشند. العامری به سادگی از کلیشه‌های متداول درباره‌ی فشارهای روانی جنگ عبور می‌کند و آن را در جای جای زندگی روزمره‌اش به ما نشان می‌دهد. فشارهای روانی مدام در زندگی افراد، اغلب علائم آشکاری هم‌چون لرزش ندارند. به همین دلیل سبک روزمره نویسی ابزار بسیار خوبی برای توصیف این فشارهای مدام و پیدا و پنهان است.[1] متاسفانه الی ...‌، به جز کشاندان خواننده با خود، بهره‌ی دیگری از این سبک نبرده است.

الی ... در لبنان به دنبال پیوندهای میانِ ایران و لبنان نیز می‌گردد. اما روایتِ این پیوندها، هم‌چون مثال رعشه‌ی‌ دست‌ها، در آشکارترین بروزات متوقف می‌ماند. پیوند ما با لبنان عمدتاً پیوندی نظامی و حداکثر سیاسی ترسیم شده است. در جنوب و حتی شمال لبنان، و در دمشق، بیش از هر چیز دیگری حضور مستقیم و غیر مستقیم نظامی ایران به چشم می‌آید. مجسمه‌های بزرگ سرداران ما در جنوب لبنان است و آرزوهایشان در شمال لبنان. خودِ سرداران هم در دمشق‌اند! چنین تاکیدی بر بعد نظامی، به بهای نادیده گرفتن یا به حاشیه بردنِ بستگی‌های تاریخی، فرهنگی، دینی و تا حدی زبابیِ ما با این سرزمین‌ها، تنها می‌تواند به نگاه نظامی استعمارگرانی چون آمریکا شباهت یابد. نویسنده، حتی آن‌جا که با الفت‌های دینی ما، هم‌چون حرم حضرت زینب، روبه‌رو می‌شود، پیش از هر چیز سرداران نظامی ما را می‌بیند!

فروکاستن تمام مشترکات و پیوندهای ما با شامات و فلسطین به همکاری‌های نظامی بسیار خطرناک است. از جمله این‌که با شکست و انحلال این همکاری‌ها، گویی تمامِ پیوندهای ما نیز می‌گسلد. این تصور همان چیزی است که امروز و با عقب‌نشینی حزب‌الله لبنان از مرز جنوبی با اسرائیل و سقوط بشار اسد در سوریه، ناامیدی فلج‌کننده را بر ایران مستولی کرده است. شکست‌های نظامی برای ما شکستی قاطع و تمام عیار می‌نمایند. وظیفه‌ی کتاب‌هایی چون الی ... یادآوری و تقویت پیوندهای عمیق و ظریف فرهنگی و دینی است که هرگز با صرفِ شکست‌های نظامی از میان نمی‌رود. الی ... فراموش می‌کند بگوید سده‌ها پیش از این سعدی در مسجد جامع بعلبک وعظ می‌گفته[2] و از سخنان بزرگان در دمشق[3] نقل می‌کرده است.

به علاوه، اگر روزی زبان طنز و روزمره نویسی برای جلبِ توجهِ مخاطبِ بی‌علاقه به فلسطین لازم بود، امروز، و پس از فاجعه‌ی غزه،‌ این زبان تنها به تخفیف موضوع می‌انجامد. امروز دیگر حتی در کرانه‌ی باختری چالش فلسطینیان تهدید و ترومای اشغال نیست. جنگ اسرائیل در غزه، به طور وحشیانه‌ای به کرانه‌ی باختری، لبنان، و سوریه گسترده شده است. شکست حقیقی ما در تخفیف این جنگ و دم فرو بستن از روایت آن است.

[1] در حقیقت سعاد العامری نخستین بار به عنوان یک روش درمانی به سراغ یادداشتهای روزانه رفت. این یادداشت‌ها بعدا تکمیل شد و به صورت کتاب کاپوچینو در رام الله منتشر شد.

[2] کلیات سعدی، باب دوم، ص. ۸۶

[3] کلیات سعدی، باب دوم، ص. ۸۸

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید