چرا این شغل را انتخاب کردیم؟
چرا این کسب و کار را راه انداختیم؟
چه چیزی باعث شد به کلاس هنری برویم؟
علت اینکه برای خرید یک جنس خاص هزینه کردیم، چه بوده است ؟
قطعا یک انگیزه باعث انتخاب یک هدف می شود. یک فکر، ما را به سمت هدف می کشاند و در مسیر رسیدن به آن حرکت میکنیم .
وقتی شروع به کار میکنیم، معمولاً به مسایل متعددی برخورد میکنیم.
می توانیم مثال کوهنوردی بزنیم
در ابتدای راه نگاه به قله میکنیم، یک هراسی در وجودمان شکل میگیرد، فکر میکنیم قله چقدر دور هست، چقدر باید قدم برداریم! چه راههایی را باید طی کنیم، چه خطراتی را باید پشت سر بگذاریم.
به وسط راه که میرسیم، قله را نزدیکتر میبینیم، بعضی افراد در وسط راه ممکن هست، خستهشده باشند و به خودشان بگویند خسته شدم، اووه چقدر قله دوره، چه مسافت زیادی مانده که باید برم ، اما برخی افراد میگویند سختی اش را گذراندیم، نصف راه را رفتیم پس بهتر است ادامه بدهیم تا الان عالی بوده است.
در این مثال کمی با خودمان فکر کنیم چه چیزی باعث شد به کوهنوردی برویم ؟ علت انتخاب این کار چه بوده است؟
نکته مهمی که باید مد نظر بگیریم.
علت هدف گذاری یا انتخاب هدف است
انگیزه درونی باعث انتخاب هدف شده یا انگیزه بیرونی ما را به سمت هدف گذاری پیش برده است ؟
قدری در مورد کارهایی که شروع کرده ایم و ناتمام کنار گذاشته ایم، بیاندیشیم و به دنبال علت انتخاب آن باشیم .
میتوان گفت انگیزه ما تا حدود زیادی ما را به سمت هدف نزدیک میکند
انگیزه بیرونی میتواند، نگاه دیگران ، تعریف و تمجید از طرف دیگران ، جلب توجه ، نشان دادن قدرت خود به دیگران ، خوشحال کردن دیگران، راضی نگه داشتن دیگران ، کوچک کردن دیگران و... عواملی که به دیگران بر میگردد.
انگیزه درونی به خودمان ، خود درونی مان بر میگردد.
عواملی که به دیگران بر میگردد، در ابتدا انگیزه بالایی در ما ایجاد میکند و در ادامه راه، انگیزه ما رفته رفته کمتر می شود و به گونه ای که ممکن است در اواسط راه ، به صفر برسد و هدف را رها کنیم . ممکن است راه را ادامه بدهیم و چه بسا به هدف برسیم اما از نایل شدن خود لذتی نبریم یا به خودمان افتخار نکنیم .
افراد زیادی می شناسیم که از حرفه و شغل خود راضی نبوده و آن را رها کرده و به شغل کاملا متفاوتی روی آورند.
یا جوانانی که رشته تحصیلی را بنا به انگیزه بیرونی انتخاب کرده اما ادامه نداده اند !
علاوه بر انگیزه و علت انتخاب هدف ، دیدگاه افراد هست که به آنها کمک میکند و انرژی می دهد تا در نهایت به هدفشان برسند یا یا نیمه راه رها کنند یا اینکه به هدف برسند اما دیگر به کار خود ادامه ندهند.
در مثال کوهنوردی بهنظر شما چه کاری میتوانیم انجام بدهیم یا چه فکری میتوانیم کنیم تا وسط راهی که هستیم، جا نزنیم و پشیمون نشویم.
بهنظر من در هر کاری می توانیم هیجان یا چالش در مسیر ایجاد کنیم تا انگیزه رسیدن به هدف را زیاد کنیم
به چه صورت ؟
به طور مثال در کوهنوردی، قدمهایمان را بشماریم یا اینکه زمان بگیریم که در مدت پنج دقیقه چند تا قدم برداشتیم یا خوراکی که بهصورت تعداد و شمارشی هست توی جیبمان قرار بدهیم و بگوییم چطور برنامه ریزی کنیم طوری که به قله رسیدیم باز هم کشمش داشته باشیم این بیست کشمش را تا سر قله با خودم داشته باشم میتوانیم زباله های طبیعت را جمع کنیم و از این کار تمرکزمان را از دور بودن قله برداریم. میتوانیم با همسفران خود بحث های مورد علاقه داشته باشیم.
سخن کوتاه کنیم ، از امروز تلاش کنیم قبل از شروع هر کاری حتی کارهای روتین روزانه به این فکر کنیم که انگیزه ما از انجام این کار چیست آیا انگیزه درونی برای رسیدن به این هدف را دارم؟
و کم کم با خودمان تمرین کنیم برای اهداف بزرگ هم این تمرین را اجرا کنیم تا از اتلاف وقت و انرژی و سرمایه خود جلوگیری کنیم.
نظر شما دوست عزیز در مورد انگیزه و هدف گذاری چیست؟