ویرگول
ورودثبت نام
فاخر
فاخر
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

از خانواده متنفرم چرا؟

نوجوانی طبیعی است، اما اگر همیشه چنین احساسی دارید، بهتر است دقیق‌تر بررسی‌اش کنید و دنبال راه چاره باشید. اگر از خودتان می‌پرسید که چرا از خانواده ام متنفرم و باید با این احساسم چه‌کار کنم، می‌توانید در ادامه پاسخ سؤال‌های خود را بخوانیدن

چرا از خانواده ام متنفرم؟

ممکن است عوامل مختلفی دست به دست هم دهند و تنفر از مادر و پدر و به‌طور کلی خانواده را در فرد ایجاد کنند. در ادامه، مهم‌ترین این عوامل را بررسی می‌کنیم.


۱. بحران‌های نوجوانی

زیاد اتفاق می‌افتد که نوجوانان در فرایند تشکیل هویت خودشان با خانواده دچار مشکل شوند و عنوان کنند که از خانواده ام متنفرم. فشار همتایان و عوامل استرس‌زا در مدرسه ممکن است روی رفتار بچه‌ها با والدین اثر بگذارند. این خشم نوجوانان در قبال خانواده تا حدی طبیعی و قابل‌انتظار است، ولی اگر به مدتی طولانی‌تر از حد طبیعی ادامه پیدا کند، ممکن است به افسردگی نوجوان منجر شود.


۲. تجربه بدرفتاری یا سوءاستفاده

ممکن است برخی بدرفتاری‌ها از طرف والدین باعث ایجاد این احساس منفی شده باشد. تروماهای دوران کودکی و سوءاستفاده‌ها نیز نقش مهمی در ایجاد نگرش منفی و حتی رفتارهای منفی با والدین دارند.


۳. تفاوت ارزش‌ها

ارزش‌های والدین و خانواده ما ممکن است با ارزش‌های ما تفاوت داشته باشند و هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، این تفاوت‌ها بیشتر می‌شوند. معمولا افراد به ارزش‌های هم احترام می‌گذارند و این مشکل به‌راحتی حل می‌شود، اما اگر والدین تلاش کنند که فرزندان خود را به پذیرش عقاید خودشان مجبور کنند، شرایطی سخت و غیرمنصفانه برای فرزندان خود ایجاد می‌کنند که ممکن است به خشم و نفرت فرزندان و ایجاد رابطه ناسالم در خانواده منجر شود.

۴. نادیده‌گرفتن احساسات

وقتی کسی در کودکی از نظر احساسی نادیده گرفته می‌شود، احساس تهی‌بودن، تنهایی و ناتوانی در درک علت را با خودش به بزرگ‌سالی می‌برد. گاهی اوقات مراقبان کودک ناآگاهانه باعث ایجاد این حس در کودکان می‌شوند. ناتوانی والدین در حمایت عاطفی از کودکان باعث حس تهی‌بودن و جداافتادن از خانواده در بزرگ‌سالی می‌شود.

۵. مرزهای نامناسب یا درهم‌تنیده

اگر خانواده مرزهای مشخصی نداشته باشد و حریم شخصی فیزیکی و احساسی شما در کودکی و نوجوانی رعایت نشود، در بزرگ‌سالی احساس خوبی به خانواده خود نخواهید داشت. ممکن است در کودکی احساس نکنید که این شرایط غیرطبیعی است اما وقتی بزرگ شوید، متوجه می‌شوید که حقوق شما زیر پا گذاشته شده‌اند.


۶. انتقاد دائمی

اگر احساس کنید که هیچ‌ کاری را نمی‌توانید درست انجام دهید، داشتن احساس مثبت به دوران کودکی و والدینتان بسیار سخت می‌شود. برخی از شیوه‌های تربیتی والدین که مختص نسل‌های قبل بودند، مبتنی بر انتقاد و ایجاد شرمساری بودند و همین شیوه رفتار کودکان را شکل می‌داد.

این شیوه تربیتی در حال تغییر است، اما هنوز بین انتقاد دائمی و احساس منفی به خانواده رابطه مستقیم وجود دارد. کودکانی که اینچنین با آنها بدرفتاری می‌شود، بعدا برای برقراری ارتباط با خانواده و نزدیک‌شدن به آنها دچار مشکل می‌شوند.


دلنوشته: بزرگترین ضربه روحی شخصا از خانواده خوردم خیلی زیاد و توصیه میکنم همدردی کنید با کسی خیلی کمکتون میکنه


اگه خواستید تو ایتا @shahidmamad

در ارتباط باشیم.

خانوادهمعارفتنفرجوانینوجوانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید