تقریبا یک ماه پیش بود که تو پست قبلی ویرگول، سکونتم در سیارک پروکسیما رو اعلام کردم و از ماجرای ورودم به این سیارک ناشناخته گفتم.
این دفعه میخوام بگم توی این یک ماه بر ما مسافرین تازهوارد چه گذشت و چه اتفاقاتی قراره برامون بیفته.
راستش رو بخواید فردی که تقریبا یک ماه پیش پا به پروکسیما گذاشته بود با فردی که الان داره این کلمات رو تایپ میکنه زمین تا آسمون فرق کرده؛ چون تو پروکسیما ما فقط نوشتن رو یاد نمیگیریم بلکه در کنارش جستجو کردن و کار تیمی هم یاد میگیریم و از همه مهمتر اینکه فرق بین محتوای بد و خوب رو میتونیم از هم تشخیص بدیم که به نظرم برای یک ماه نتیجه فوقالعادهایه. البته این موارد اونقدرها هم آسون به دست نیومد و برای دستیابی به هر کدوم از این ویژگیها و ستاره پروکسیما شدن ساعتها در جلسات گروهی شرکت کردیم، بارها فیلمهای دوره رو تماشا کردیم و شاید چندین ساعت فقط مینوشتیم و تهش هر چیزی که نوشته بودیم رو پاک میکردیم چون اونجوری که باید میشد نمیشدند. هیچوقت یادم نمیره برای نوشتن جمله اول تمرین رپورتاژنویسی، نزدیک به یک روز فکر میکردم و منابع مربوط رو زیر و رو میکردم و خیال میکردم کارم اونقدر خوب از آب درنیومده؛ اما سر جلسه حل تمرین، رپورتاژم با تحسین خانم شریفی روبهرو شد و خستگی نوشتن اون تسک کامل از تنم بیرون رفت.
دیگه چیا یاد گرفتیم؟
حتما اون جمله بیل گیتس رو شنیدین که میگه محتوا پادشاهه! ما تو پروکسیما قشنگ این جمله رو درک میکنیم و هر چقدر هم که میگذره بیشتر به درست بودن این جمله میرسیم. هفتههای اول بیشتر به آشنایی با سئوی محتوا و الگوریتمهای گوگل گذشت؛ راستش رو بخواین به نظرم دریای الگوریتمها و قوانین گوگل هیچ ساحلی نداره و نویسنده محتوا با مد نظر قراردادن کاربر و جواب دادن به پرسشهای ذهنی اون و در کل، با نوشتن یک محتوای کاربرپسند خودبهخود میتونه رضایت گوگل هم جلب کنه و صفحهش رتبه بگیره؛ یه جک قدیمی بین سئوکارا هست که میگه: اگه یه روز خواستی چیزی رو جایی قایم کنی که هیچکس نبینه بذارش صفحه دوم گوگل! به هر حال رتبه آوردن تو صفحه اول گوگل چیزیه که همه براش میجنگن و حق هم دارن. در ادامه، با انتیتیها و جزیره و بیلبورد محتوا آشنا شدیم و تمرینهای گوناگونی راجعبهشون حل کردیم؛ بهتون پیشنهاد میکنم به اسم ساده و گوگولیشون نگاه نکنین، نوشتن بیلبورد محتوا و انتخاب انتیتیهای مناسب از پایهایترین و اصلیترین گامهای تولید محتوای متنیه و از اون مواردیه که تفاوت بین محتوای خوب و بد رو از هم دیگه نشون میده. بعدش هم با نوشتن اصولی مقاله، دستهبندی، محصولنویسی، نوشتن لندینگ و رپورتاژ آشنا شدیم؛ عنوانهایی که شاید تا الان خیلیهاش رو خونده بودیم اما اسمشون رو بلد نبودیم و نمیدونستیم کدوم متن لندینگه، کدوم متن رپورتاژ. خلاصه که نوشتن هر کدوم از اینا شیوه و قلق خاص خودشو داره و ما این بین کلی نکته جالب یاد گرفتیم؛ نکاتی که شاید به نظر ساده بیان اما رعایت کردنش کیفیت محتوا رو از این رو به اون رو میکنه. هفته پیش هم به خلق محتوای تصویری و نوشتن تگ الت گذشت؛ ایندفعه بیشتر تو محیط فتوشاپ بودیم و یاد گرفتیم چجوری عکسهای مقالهمون رو تامین کنیم و با چند تا ابزار هوش مصنوعی خوب هم آشنا شدیم؛ اما متاسفانه بیشترشون فیلتر بودند و دسترسی آزاد و بدون فیلترشکن بهشون مقدور نبود. این هفته هم قراره درباره ویژگیهای محتوای کاربردی و درستنویسی حرف بزنیم. در کل، مباحث و تمرینهامون رفتهرفته داره تخصصیتر و چالشیتر میشه.از ویدئوهایی هم که تا الان دیدیم مبحث درستنویسی رو بیشتر از همه دوست داشتم، یعنی درستنویسی رو همیشه دوست داشتم و بهش اهمیت میدادم اما اینکه اختصاصی تو دنیای محتوا بهش پرداخته بشه و انقدر جامع و کاربردی باشه تا به حال باهاش مواجه نشده بودم.
بخش زیبا
از نکات دوستداشتنی و جذابی که تا الان داشتیم بخوام بگم جلسه پرسش و پاسخمونه. تو این جلسه درباره اشکالات و سوالاتی که حین انجام تسکها و دیدن ویدئوهای دوره باهاش مواجه شدیم با منتورمون که خانم شریفی عزیز باشه صحبت میکنیم و ایشون با صبر و حوصله مثالزدنیشون جواب تکتک سوالهامون رو میدن و سعی میکنن پیچیدهترین مفاهیم محتوانویسی رو با سادهترین بیان ممکن بهمون توضیح بدن، اصولا تو این جلسات طبق سوالاتی که مطرح شده تمرین انجام میدیم تا کامل اون مبحث رو یاد بگیریم. جلسات هم در فعالترین حالت ممکن تشکیل میشه جوری که حالا بعد از گذشت تقریبا یک ماه، اسم بچهها رو از صداشون میشه حدس زد و به یه شناخت نسبی نسبت به هم دیگه رسیدیم.
گاهی اوقاتم پیش میاد که مسافرهای قبلی سیارک پروکسیما رو میبینیم و باهاشون گپو گفتهای تقریبا کوتاهی داریم؛ اونها هم اغلب با مهربونی تجربیاتشون رو با ما به اشتراک میذارن و بهمون انگیزه میدن که انتهای این مسیر سخت تجربه یه برد شیرین خوابیده؛ فقط باید پشتکار داشته باشیم و تسلیم نشیم. شنیدن این حرفا از زبون افرادی که روزی خودشون جای ما بودن و همین چالشها رو پشت سر گذاشتن و موفق شدن با سربلندی از این مسیر بگذرن انرژی زیادی بهمون میده.
احوالات من
تو دو هفته گذشته به معنی واقعی کلمه سرم شلوغ بود. امتحانات دانشگاه و دیدن دورهها و انجام دادن تسکها و رسیدن به امور شخصی وقت سر خاروندن هم از من گرفته اما با لعنت کردن شیطان و غلبه بر اهمالکاری و کمالگرایی سعی میکنم دقیقه نودی هم که شده به تکتکشون برسم.
پروکسیما خوش میگذره، یعنی شاید مسیر پرچالشی داشته باشه و خیلی جاهاش مثل آلیس در سرزمین عجایب باشیم و وقت ببره خودمون رو با چالشها و شرایط وفق بدیم اما خاکش حسابی دامنگیره و دوست داری همینجوری به اکتشافت تو این سیارک ناشناخته ادامه بدی! ده تیر هم آزمون اسپرینت اولمونه و من و همسفرهام هیچ ایدهای دربارهش نداریم و فقط میدونیم که این آزمون قراره تعیین کنه که چهار نفر از همسفرهامون قراره با پروکسیما خداحافظی کنن و برای همین استرس زیادی رو به همهمون وارد کرده؛ اما من مطمئنم همونجوری که آزمون ورودی رو گذروندیم و تمرینها رو با هم حل میکردیم این اسپرینت هم با هم میگذرونیم و همه با هم میریم بالا.