خیلی از ما دهه هفتادیا با سریال هایی مانند هری پاتر یا فرندز زندگی کردیم.با شخصیت هاشون گریه کردیم و خندیدیم . بعضی فیلم ها یا سریال ها هستند که حال شمارو خوب می کنند و می تونین تایمی رو بدون فکر کردن به مشکلات سپری کنید.
سریال "ted lasso" از اون دسته از سریال ها بود که هم کلی حالتو خوب می کنه،کلی باهاش می خندی و در کنارش کلی چیزی یاد میگیری. تجربه ای که دوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارم!
این هم بگم که اگر در زمینه مدیریت یا دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنید این سریال رو از دست ندین!
تد لسو در دو فصل ساخته شده که فصل اول 10 قسمت و فصل دوم 12 قسمت هست.تد لسو در فصل اول برندهی هفت جایزهی امی شد.
در ادامه خلاصه ای از داستان و تحلیلی دست و پاشکسته از یک مخاطب خیلی معمولی رو بخونید ! امیدوارم دوست داشته باشین.
داستان سریال درباره زندگی یک مربی فوتبال آمریکایی به نام "ted lasso" هست که برای مربیگری یک تیم انگلیسی به لندن می رود و این آغاز چالش های زندگی حرفه ای اوست.
برای لذت بردن از این سریال حتما نباید فوتبالی باشید چون شخصیت اصلی داستان تد هم خیلی وضعیت بهتری از شما ندارد و خیلی از فوتبال نمی داند!!!
شاید شما هم تعجب کرده باشید که چگونه میشود که مربی فوتبال اون هم در لیگ انگلیس خیلی از فوتبال سر در نیارد باید بگم که بله، صاحب باشگاه به قصد نابودی باشگاه مورد علاقه همسر سابقش و انتقام از او تد لسو را انتخاب می کند و تد لسو صرفا با ویدیوهای هیجانی و رقص با بازیکنانش شخصیت شناخته شده ای است نه به علت مهارت او در مربی گری!
تد لسو با ورودش به باشگاه به شدت مورد حمله هواداران ،منتقدین و خبرنگاران قرار می گیرد اما نکته ی جذابش برای من این هست که او به هیچ وجه به این انتقادها توجه نمی کند و جا نمی زند.
زیرا او "باور "دارد و در بدو ورود به باشگاه جمله کلیدی خود را بر سر در اتاقش نصب می کند: "believe" .
در قسمت های ابتدایی سریال دعوا و مشاجره های بازیکنان تیم با هم را نشان می دهد. کاری که تد لسو آن را رسالت خود می داند در واقع ساختن یک تیم واقعی هست ، تیمی که اعضای آن با هم روابط خوبی داشته باشند. او فارغ از هر نتیجه به روابط بازیکنانش با هم و احوالات شخصی آن ها بسیار اهمیت می دهد.تد لسو پیروزی و باخت را در نتیجه مسابقه نمیبیند او بیشتر از اینکه به برد یا باخت اهمیت دهد به کار تیمی، ایمان و باور به خود، احساسات بازیکنان و دوستانش اهمیت می دهد حتی بهترین بازیکنش را به علت عدم همکاری در کار تیمی نیمکت نشین می کند.او در سخت ترین شرایط هم از کوره در نمیرود و فقط با مهربانی و لبخند پاسخ می دهد.
از علایق هم تیمی هایش حتی رییس باشگاه سوال میپرسد تا آن هارا کامل بشناسد.
به همه بازیکنان با توجه به شخصیتشان کتاب هدیه می دهد و هر هفته برای رئیس باشگاه از شیرینی های خوشمزه دستپخت خودش میبرد.
برای بازیکنی که حس می کند غمگین هست و حال خوبی ندارد تولد میگیرد حتی پس از شکست تیمش و انتقادات شدید از او!
او برای ارتباط بهتر با بازیکنانش و جلب اعتماد آن ها قدم قدم و زیرکانه پیش میرود.
تد هیچکس را قضاوت نمیکند و به تواناییهای همه حتی تدارکاتچی تیم،" نیتن" باور دارد. نیتن که هیچکس او را نمیبیند و تنها مورد اذیت و آزارهای بازیکنان قرار می گیرد . هنگامی که تد در اولین برخوردش با نیتن نام او را میپرسد، نیتن با تعجب رو به او میگوید که «هیچوقت کسی اسم من رو نمیپرسه». تد اما نظرهای نیتن دربارهی بازیکنان و حتی تاکتیک های بازی را می پرسد حتی آن هارا به کار میگیرد. تد تنها کسی است که نیتن را میبیند همچنین نیتن اولین کسی است که به تد در اولین قدمهایش به عنوان سرمربی کمک میکند و حتی در آینده عضوی از تیم مربیگری تد می شود.
نکته ی جالب دیگر سریال برای من این بود که تد لسو با همان ظاهر شاداب و پر انرژی و همیشه خندانش دچار مشکلاتی در زندگی شخصی اش هم هست مثلا در حال جداشدن از همسرش هست و در فصل دوم سریال مشاده می کنیم که همچین شخصیت شادی هم می تواند دچار حمله های عصبی شود و به روانشناس مراجعه کند.
تیم ای.اف.سی ریچموند، در طول سریال از تیمی غیرمتحد و بیانگیزه، به تیمی شاداب و پرانرژی تبدیل میشود. با این حال آنها بارها میبازند و به نتیجه دلخواه خود نمیرسند. برخلاف اینکه در همه ی فیلم ها این مضمون را ارائه می دهند که باید عالی باشی تا نتیجه بگیری ، تد آنقدر سرمربی درجه یکی نیست و خودش و بازیکنانش راه طولانی برای بهتر شدن دارند . سریال تاکید میکند موفقیت یک شبه اتفاق نمیافتد. بارها زمین میخوری، باید دوباره بلند شوی و آنقدر این راه را باید ادامه دهی تا به نتیجه مطلوب برسی.
مفهوم اصلی سریال، تشویق کردن مخاطب به تسلیم نشدن است.
امیدوارم این سریال رو ببینید و لذت ببرید . اگر دوست داشتین تحلیل و نظراتتون رو کامنت کنید که باهم راجع به فیلم صحبت کنیم.