مت هیگ نویسنده داستان کتابخانه نیمه شب به سادگی به صورتی که برای همگان قابل هضم باشد در این کتاب در رابطه با زندگی های موازی و زندگی پس از مرگ سخن گفته است.
البته از نظر من به غیر از نویسنده مترجم هم میتواند باعث شود که کتابی به سادگی قابل هضم باشد یا نه
در کتاب کتبخانه نیمه شب داستان دختری را میگوید که از زندگی خسته شده و دست به خودکشی میزند و به جایی مرموز میرود که یک کتابخانه بزرگ با بینهایت کتاب است که متوجه میشود تمام آن ها زندگی خود او در دنیا های موازی است. نورا نقش اصلی داستان است همان دختری که دست به خود کشی زده در واقع کتابخانه نیمه شب فضای خاکستری بین مرگ و زندگی است که به نورا نشون میده که هر کس میتواند بی نهایت شکل مختلف زندگی خود را پیش ببرد.
به نظر من این فضای خاکستری که در داستان آن را کتابخانه ی نیمه شب نام نهاده است و شخصی دیگر آن را به شکل یک ویدئو کلوپ میبیند در واقع همان برزخ است همان برزخی که در قرآن به آن اشاره شده است.