اگر بخوای آرامش داشته باشی باید اوضاع و احوال درونی ت رو بشناسی و بدونی درون ت چه خبر هست؟
خودم رو مثال میزنم، گاهی فکر میکنم ناراحتم ولی فقط خسته هستم.
گاهی فکر میکنم عاشق شدم ولی بعداً که دقیق میشم می بینم دارم آینده نگری میکنم یا خیلی خودخواه هستم.
گاهی فکر میکنم دنیا به آخر رسیده و دپرس هستم ولی فقط دچار حوصله سر رفتن شدم.
اینها ساده است ولی گاهی نمیشه تشخیص داد حس درونی چیه؟
با تجربه محدودی که دارم فکر میکنم وقتی کسی مورد خیانت واقع میشه یا بهش دروغ میگن در حالی که خودش صادقانه برخورد کرده دچار یه احساسات پیچیده ای میشه که نه میدونه باید عصبانی باشه یا غمگین باشه یا به فکر انتقام باشه یا اصلا باید منطقی باشه و رویداد و تفسیر و احساس ش رو از هم تفکیک کنه.
نمی دونم شما هم که این مطلب رو می خوانید دچار خیانت که عناوین مختلفی هم داره مثل دور خوردن یا سرکار گذاشتن یا مشابه این موارد داره، شدید؟
شما چکار میکنید که سرکار تون نزارن؟