
تا حالا شده یه شب با کلی انگیزه بخوابی و با خودت بگی: «از فردا همه چی رو تغییر میدم»؟
بعدش یه لیست بلندبالا بنویسی از کارایی که قراره انجام بدی: صبح زود بیدار شم، ورزش کنم، زبان بخونم، رژیم بگیرم، بیشتر کار کنم، کمتر تو اینستا بچرخم...
ولی دو روز بعدش یادت میره اصلاً اون لیستو کجا گذاشتی!
مشکل اینجا نیست که تو انگیزه نداری، اتفاقاً خیلی هم انگیزه داری. مشکل اینه که ما معمولاً هدفهامونو خیلی کلی، مبهم یا سنگین انتخاب میکنیم. مثلاً میگیم: «میخوام موفق بشم!» خب موفق یعنی چی دقیقاً؟ تو چه زمینهای؟ تا کی؟ چه طوری؟
یه راه خیلی ساده هست به اسم «هدفگذاری هوشمند» یا همون SMART. یعنی اهدافت باید:
مشخص باشن (مثلاً «میخوام زبان انگلیسیمو تقویت کنم» نه «میخوام باهوشتر شم»)
قابل اندازهگیری باشن («هر روز ۳۰ دقیقه زبان بخونم»)
دستیافتنی باشن (نه اینکه یهدفعه بگی روزی ۵ ساعت بخونم)
مرتبط با چیزی باشن که واقعاً برات مهمه
و زماندار باشن (مثلاً «تا آخر خرداد سطح A2 رو تموم کنم»)
اگه هدفهات رو اینطوری بچینی، هم انگیزهت واقعیتر میشه، هم وقتی بهشون میرسی یه حس فوقالعاده قوی از پیشرفت بهت دست میده.
یاد بگیر کوچیک شروع کنی، ولی با ثبات ادامه بدی. معجزهی واقعی اونجاست!