برای بار چندم است که یکی از کتابهای #دیوید_سداریس را از توی قفسه کتابهایم برمیدارم که سر کلاس نگارش برای بچهها بخوانم و برای بار چندم هم هست که هیچکس غیر خودم سر کلاس با خواندن آن داستانها ریسه نمیرود.
داشتم فکر میکردم چرا این کار را میکنم. در حقیقت دارم قیافهی یک دبیر دلسوز را به خودم میگیرم که میخواهد یکی از ابر انسانهایی را به دیگری نشان بدهد که هر حال بدش را درمان که نمیکند هیچ آن را تبدیل به قهقهه هم میکند.
هر وقت که در زندگی احساس پوچی کردم و غم سراسر وجودم را مثل یک مشت، محکم در خود فشرده خودم را رساندم به کتابخانهی کوچکم و دنبال دیوید گشتم.
اصلا مهم نیست کدام داستان را برای بار چندم میخوانم مهم این است که با هر بار خواندن دوبارهی آن خطوط من خندیدهام. غش غش و عین روانیها دل درد هم گرفتهام.
آن اولها میدویدم سمت بقیه افراد موجود در خانه یا دوستانم را تلفنکش میکردم تا از دیوید برایشان بخوانم ولی هر بار با سر به دیوار خوردهام.
غیر از الهه که با من در خندیدن به سداریس همفکر است هنوز نتوانستم کسی را متقاعد کنم که چرا این نوشتهها ارزشمند و نوعی نگرش تازه به زندگی است. سداریس در حقیقت در پی نشان دادن شخص خودش در #زندگی_نگاره هایش نیست بلکه دارد جهانی را از دیدگاه خودش به ما نشان میدهد که خیلی مسخره، پوچ و مبتذل است و اینکه او چگونه با همراستا شدن با این حقیقت در جریان یک احمق به نظر میرسد.
او میخواهد فرانسه یاد بگیرد، ضعیف است و تکاپویش را برای بیان دنیا به زبان فرانسه به نمایش میگذارد که چگونه در مقابل آن کمالی که در آرزویش هستیم ضعیفیم و از دید دیگران یک احمق به نظر میرسیم.
داستانهایی که از اعتیاد و تمیزکاری خانهها نوشته خالصانه، صادقانه، پر از رنج و خنده توامان اند. وقتی درباره مادرش که یک معتاد به الکل بوده و یا پدرش که میل شدید به احتکار اشیا داشته می نویسد،در جریان شناخت این دو دست و پا میزند مثل همهی ما که همیشه دست و پا میزنیم تا حقیقتی را در این جهان کشف کنیم در آخر میبینیم که خیلی ضعیف، بی دست و پا و پر از کمبودیم.
سداریس کاری میکند که این کمبود را بپذیریم. دست و پا زدن برای در جریان شناخت دیگری یا جهان ماندن. من فکر میکنم اغلب آدمها گمان میکنند درکشان از همهچیز خیلی کامل است پس این دیوید است که احمق است و داستانهای احمقانه خلق میکند شاید اما تهش هم با این گمان دلم را خوش کردم که خندیدنم به خاطر زیادی نزدیک بودن جهان من به جهان ذهنی است که سداریس سعی در خلق آن دارد.