ویرگول
ورودثبت نام
ash
ash
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

زندگی معمولی

امروز جمعه بود

من باید میتونستم به بیشتر کارهام برسم

اما نه، تا وقتی که خانواده هست


از وقتی صبح بیدار شدم تا الان بیرون بودیم

تولد دختر دایی ام

بذارید از مسخره بودنش براتون نگم...

دختر های 4-5 ساله ای که مثل زنای 50 ساله آرایش کرده بودن

کلا از ارایش کردن بچه ها بدم میاد

اونا واقعا خودشون خوشگلن

چرا داری این کارو باهاشون میکنی؟

تازه میدونستین این کار حتی باعث این میشه که اعتماد به نفس اون دختره کاهش پیدا کنه؟

دارن بهش میگن "تو نه تنها فقط زیبایی ات ارزشمنده، بلکه حتی همون زیبایی هم نداری، با ارایش یکم زیبا میشی"


وای و زندایی ام... می تونم به قیافه ای که برای خودش درست کرده بود ساعت ها بخندم

صورتش شبیه گچ بود، و لب هاش شبیه رنگ خون

خوشگله؟ ابدااااااا

شما یه صورت کااااااملا سفید رو در نظر بگیر که حتی ابرو هاش هم به سختی مشخص باشن

بعد از این طرف لباش رو اینقد قرمز کرده بود که ادم حالش بهم میخورد...


خلاصه که امروزم با نگاه کردن به همچین ادم هایی گذشت

الان ساعت 10 و نیمه

من فردا کنفرانس دارم

یکی از هم گروهی هام فردا نمیاد و من باید بخش اون رو هم حفظ کنم

باید یه روزنامه دیواری برای ورزشم درست کنم

و پرسش دینی رو هم دارم


نظرتون چیه خودمو بکشم و از رفتن به جهنم لذت ببرم؟

ولی نه...

هنوز چیزهایی هستن که براشون بخوام زنده بمونم


اینجا تو واقعیت خیلی خوشگل تر بود
اینجا تو واقعیت خیلی خوشگل تر بود


Even the thought of loving someone the way I loved you is hard, painful, and, of course, frightening.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید