ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه محمودی
فاطمه محمودیکنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم
فاطمه محمودی
فاطمه محمودی
خواندن ۶ دقیقه·۸ ماه پیش

تمام درس‌هایی که ۱۴۰۳ به من یاد داد

سال ۱۴۰۳ برای من سالی پرفراز و نشیب بود. خوشبختانه تجربیات جدید و زیادی تو این سال داشتم که البته خوب و بعضی بد بودند. از تجربیات خوب که کلی خاطره و عکس قشنگ یادگار مونده اما دوست داشتم درمورد تمام تجربیات بدی که سال گذشته داشتم فکر کنم، چون واقعا نمی‌خوام باز برام تکرار بشه.

هر چی تو رو نکشه قویت می‌کنه که شعاری بیش نیست. خیلی وقت‌ها بعضی چیزها اتفاقا ما رو فرسوده می‌کنه. اما به‌نظرم یه مهارت نرمی وجود داره به نام مرور کردن (review) کسی که این مهارت رو داره اتفاقاتی که گذشت رو مرور میکنه تا ببینه میتونه از اون تجربه، آورده‌ای داشته باشه؟ ازش می‌تونه یاد بگیره چطور بهتر حل مساله کنه؟ یا چطور از بروز مشکل‌های این شکلی پیشگیری کنه؟ من در اون تجربه چه اشتباهی کردم؟ یه جمله وجود داره که از اون تجربه بخوام با خودم به آینده ببرم؟

برای ایجاد و توسعه این مهارت در خودم تلاش کردم که تجربیات سال گذشته‌ام رو مرور کنم، از جهات مختلف بازبینی کنم، بدون کوچک‌ترین نوشخوار کردن. فقط مشاهده‌گر بودم. مسئولیت خودم رو در برابر تمام اون تجربیات پذیرفتم. تمام اشتباه و اشکالات که از سمت من وارد بود. بعد از اون رهاش کردم.



درس اول: زمان پادشاهه

زمان رو باور داشته باش، گذر زمان ناممکن‌ها رو ممکن می‌کنه. بحرانی داشتم که باور نمی‌کردم حل بشه. هر چقدر که تلاش می‌کردم حل مساله کنم، راهی براش پیدا کنم، واقعا بی‌نتیجه بود. فکر میکردم دیگه آخر خطه. واقعا به مو رسیدم، حتی پاره هم شد، اما باز پا شدم. چون زندگی همینه! گذر زمان و صبوری کردنم ورق رو برگردوند. هرچند که بهای سنگینی براش پرداختم اما گذشت.

درس دوم: تصمیم‌گیری‌های سرونوشت‌ساز

یه تفاوتی بین تصمیمات ما تو زندگیمون وجود داره. این که اگر من در این تصمیم اشتباه کنم چقدر میتونه برام گرون تموم بشه؟این تصمیمات تو زندگی کم پیش میاد اما اگر تو موقعیتی قرار گرفتی که باید همچین تصمیمی رو بگیری باید صد خودتو بذاری که بهترین رو انتخاب کنی. اینطوری نیست که اشتباه کنی آخر دنیا برسه. اما هزینه‌ای که برای درست کردن تصمیم اشتباه باید بدی قطعا چندبرابر هزینه‌ای هست که برای تصمیم‌گیری می‌پردازی.

پس منطقیه که واقعا براش زمان صرف کنی. حواست باشه که گاهی تو این تصمیمات گزینه درست گزینه‌ای هست که در اون لحظه برای ما هزینه و چالش بیشتری داره، انتخابش واسمون سخته. مبادا بریم و گزینه غلط که اتفاقا در اون لحظع برامون خیلی آسون‌تره رو انتخاب کنیم. بازم تاکید می‌کنم هزینه‌ای که بعدا باید برای انتخاب اشتباهمون پرداخت کنیم واقعا چندبرابره.

درس سوم: تردید نکن

همونطور که باید حواست به تصمیم گیری‌های سرنوشت‌ساز باشه، باید به تصمیم‌گیری‌های مهم اما بی‌هزینه هم باشه. اگر قراره کاری رو شروع کنی، از یه جایی به بعد تردید کردن نه از روی هوشمندی بلکه بخاطر ترس از شروع کردنه. هر چه قدر دیرتر شروع کنی دیرتر نتیجه رو می‌بینی.

اصلا می‌دونی گاهی تا شروع نکنی نمی‌دونی چه درسته و چی غلط. وقتی شروع کردی و چند قدم برداشتی کم کم مسیرت رو پیدا می‌کنی. کار مورد علاقت رو تا شروع نکنی نمی‌دونی باید چه مسیری رو بری. نیازی نیست از الان قدم صدم رو بدونی تو فقط باید قدم اول رو بدونی و برداری.


درس چهارم: حد و مرزها از دوستی هم مهمتره

انعطاف‌پذیری یکی از بهترین مهارت‌ها در دنیا است. کمک می‌کنه تجربیات جدید و جالب‌تری رو داشته باشی، زندگی را راحت میگیری و ارامش بیشتری داری. به علاوه دوست و همراه بهتری هستی و بهتر دیگران رو درک می‌کنی. اما هرگز و هرگز نباید نداشتن حد و مرز رو با انعطاف پذیری اشتباه بگیری.


هر چه از انعطاف پذیری تعریف کردم میتونم ده ها برابر از بدی دفاع نکردن از حد و مرزها و قاطع نبودن بگم. یکی از بدترین ویژگی‌هایی که من تو تمام زندگیم داشتم و بیشتر از هر سال، سال گذشته دودش تو چشمم رفت.

اگر می‌خوای هرگونه ارتباط یا دوستی رو از بین ببری می تونی اجازه بدی که اون شخص به حریم تو تجاوز کنه یا خودت وارد حدومرزهای اون بشی. پس واقعا دیگه منطقی نداره که برای توجیه این که چرا اجازه دادیم شخصی از حریممون عبور کنه بگیم چون دوستمه. دفاع از حریم ها و قاطعیت همان انتخاب سخته و درسته که من به جایش گزینه غلط و آسان رو انتخاب می‌کردم.

هر رفتاری که داره به من آسیب می‌زنه یا منافع من رو به خطر می‌اندازه یا منو ناراحت و معذب می‌کنه، زیر پا گذاشتن حریم و حدومرز منه. هیچ تفاوتی نداره که شخصی که داره این کار رو انجام میده کیه. تنها مهمه که روش قاطعانه، شفاف و محترمانه دفاع از حریم‌ها رو یاد بگیرم و شروع به استفاده کنم. مطمئنم اینطوری روابط بهتری هم خواهم داشت.


درس پنجم: علائم خطر را دریاب (red flag)🚩

در سالی که گذشت بارها و بارها در شروع و ابتدا رابطه کاری، دوستی یا عاطفی ردفلگ‌هایی از طرف مقابل دیدم. من متوجهشون شدم اما جدی نگرفتمشون. نمیگم به محض دیدن ردفلگی با خمپاره و تانک به طرف مقابل حمله کنید و تمام اثرات حیاتش رو از عرصه گیتی پاک کنید.

اما در این موقعیت‌ها بیشتر هوشیار باشید. شما از اون علامت حدس می‌زنید که شخص مقابل احتمالا فلان ویژگی منفی را داره در نتیجه تا ارتباط بیشتر و عمیق‌تری با او پیدا نکردید از بابت این که آیا واقعا این ویژگی منفی را داره یا نداره مطمئن شو. چیزی که متوجه شدی رو همینطور به امان خدا رها نکن.

درس ششم: فرضیه باید به نظریه تبدیل بشه

من نشانه‌های بدی که می‌دیدم رو نادیده می‌گرفتم و بهشون اهمیت نمی‌دادم در مقابل نشانه‌های خوب اما کوچیکی که می‌دیدم رو زیاد دسته بالا می‌گرفتم. از چیزهای کوچیک برای خودم بیش از اندازه رویا می‌ساختم که باعث می‌شد، انرژیم هدر بره و به علاوه تمرکزم از چیزهای مهم زندگیم به سمت موارد کمتر مهم و تخیلی بره. پس هر نشانه‌ای در همون حد که هست نگه‌دار و تا مطمئن نشدی تا چه حدی درسته درموردش پلن‌های عجیب و غریب نریز.


درس هفتم: مهم‌ترین چیزی که باید دنبالش کنی

آدم‌های معمولی معمولا درگیر زندگی روزمره و اتفاقات بی‌اهمیتند. اما آدم‌های غیرمعمولی (نمیگم موفق یا اثرگذار چون زرد و کلیشه شده) تمرکزشون روی تهدیدها و فرصت‌هاست. به ویژه در ایران که ما معمولا زندگی یکنواختی از اکثر ابعاد نداریم. مهم‌ترین چیزی که وجود داره حواسمون به تهدیدها و فرصت‌هایی که وجود داره باشه.

روی حرف هم فقط با ایرانی‌ها نیست. تغییرات جهان سریع‌تر از گذشته داره اتفاق می‌افته. الان کسایی که صاحب نظرن معتقدن دیگه برنامه‌ریزی اون طوری که ما فکر می‌کنیم مهم و تاثیرگذار نیست چون واقعا دیگه نمیشه برای بلندمدت برنامه‌ریزی کنی. فقط تمرکزت رو بذار روی فرصت‌هایی که برات وجود داره. از دستشون نده!





خلاصه که سال خیلی خوبی رو براتون آرزو می‌کنم. امیدوارم که اتفاقات خوبی تو مسیر سال جدیدتون قرار بگیره. مشکلات و اتفاقات بد هم هستند. مهم‌ترین چیز ذهنیت شماست که چطور با این مسائل روبه‌رو بشین و مدیریتشون کنید.


سال ۱۴۰۳تجربیات
۹
۰
فاطمه محمودی
فاطمه محمودی
کنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید