سلام
نمیدونم شاید تنها دلیلی که تصمیم گرفتم به خاطرش شروع کنم به نوشتن همین درود دل کردن باشه.
شاید خیلی های دیگه هم باشن که با نوشتن احساس شون رو بیان کنن، من توی بیان احساساتم با حرف زدن افتضاحم واسه همین از وقتی که بچه بودم وقتهایی که حالم خوب نبود یا دلم میخواست با یکی حرف بزنم و باهاش از هر چیزی که توی ذهنم میگذره بگم، یه کاغذ میاوردم و شروع میکردم به نوشتن.
از هر فکر و خیالی که به ذهنم میرسید مینوشتم، از داستان های احمقانه ای که به ذهن آدم فضایی ها هم نمیرسید تا روش های اختراع ماشین سفر در زمان و دل خوری های کوچیک و بزرگی که با اطرافیانم داشتم
الان که یادش میوفتم واسم خنده داره، هرچند کاش واقعاً یه ماشین سفر در زمان داشتم که به بچگی ها برگردم « یادشه به خیر ».
البته شاید هم تا این حد فرار کردن از دنیای واقعی زیاد هم خوب نباشه.
نوشتن برای شما چه دنیایی داره ؟
برای من دنیایه که بتونم درک کنم، یه دنیای متفاوت که احساسات رو ببینم و درکشون کنم
توی نوشته ها راحت میشه یه آدم دیگه شد، میشه هر نقشی داشت، میشه هر کسی رو درک کرد .
راحت میشه توی یه داستان غرق شد، راحت میشه هر تفکری رو خوند، راحت میشه هر شادی، عشق ،غم ، درد و نفرتی رو به اشتراک بزاری
نمیدونم شاید واسه همین ویرگول رو دوست دارم چون میشه راحت نوشت، خوند و درک کرد .