دوران امام رضا(ع) یکی از پرآشوبترین مقاطع تاریخ اسلامی بود. اختلافات علویان و عباسیان، جنبشهای سیاسی و شورشهای پراکنده، جامعه را در معرض خشونت و بیثباتی قرار داده بود. در چنین فضایی، امام رضا(ع) نه به عنوان یک سیاستمدار صرف، بلکه به عنوان یک مرجع معنوی و اخلاقی ظاهر شد.
پذیرش ولایتعهدی توسط امام رضا(ع) را میتوان از دو منظر نگریست:
از یک سو، او مشروعیت خلافت عباسیان را مطلقاً تأیید نکرد؛ چراکه اندیشه و جایگاه معنوی او فراتر از سیاست روزمره بود. از سوی دیگر، با این اقدام، جلوی یک سلسله شورشها و خونریزیهای خانمانبرانداز را گرفت. در حقیقت، او راهی میانه را برگزید: حفظ جان انسانها و جلوگیری از جنگ داخلی.
همین نگاه است که سبب شد امام رضا(ع) در حافظه ایرانیان تنها به عنوان یک امام شیعی باقی نماند، بلکه به نمادی از عقلانیت، آرامش، و دوری از افراطگری تبدیل شود. روایت مشهور «ضامن آهو» هم دقیقاً در همین راستا معنا پیدا میکند: همانطور که آهوی بیپناه از خطر شکار در امان ماند، جامعه آن زمان نیز با حضور او از خطر آشوبهای داخلی فاصله گرفت.
زیارتگاه او در مشهد تا امروز همچنان این معنا را بازتولید میکند. میلیونها نفر هر ساله به مشهد میروند، نه فقط برای انجام یک آیین مذهبی، بلکه برای یافتن امنیت روانی و معنوی در جهانی پرآشوب. امام رضا(ع) به یک «پناهگاه جمعی» تبدیل شده است؛ نمادی که به ما یادآور میشود هیچ جامعهای بدون مدارا، آرامش و خرد جمعی پایدار نمیماند.
پیام زندگی او برای زمانه ما روشن است:
به جای افراط و جدال بیپایان، باید خرد و مدارا را برگزید؛ زیرا تنها در این صورت است که جامعه به آرامش و پایداری میرسد.