ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگیاشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

تحلیل تطبیقی دقیق میان برادران کارامازوف داستایوفسکی و فیلم پیرپسر اکتای براهنی در نسبت با مفهوم «گناه»

۱. جایگاه گناه در برادران کارامازوف

داستایوفسکی گناه را متافیزیکی و جمعی می‌بیند.

جمله‌ی مشهور: «همه‌ی ما در برابر همه مسئولیم» نشان می‌دهد که هیچ کس نمی‌تواند خود را از گناه بشر کنار بکشد.

گناه به آزادی و اختیار انسان پیوند دارد: چون انسان آزاد است، می‌تواند گناه کند، و چون گناه می‌کند، نیازمند توبه و رستگاری است.

رمان پر است از کشمکش‌های الهیاتی: خدا، ایمان، شر، مسئولیت. گناه در متن هستی بشر نشسته.

۲. جایگاه گناه در پیرپسر براهنی

در فیلم، گناه شخصی، روانی و مبهم است.

کاراکترها درگیر دسیسه، اغواگری و خشونت‌اند، اما پیوند این رفتارها با یک افق متافیزیکی روشن نمی‌شود.

بیشتر به «گم‌گشتگی» و «پوچی» نزدیک می‌شود تا به تجربه‌ی الهیاتی گناه.

گناه به سطح روابط بیمار و میل‌های سرکوب‌شده تقلیل پیدا می‌کند، نه به سطح سرنوشت انسان.

۳. تفاوت بنیادین

در کارامازوف، گناه همیشه راهی به امکان رستگاری دارد (مثل آلیوشا که عشق و بخشش را می‌آورد).

در پیرپسر، گناه مثل یک باتلاق بسته است؛ نه راهی به رستگاری هست، نه حتی امکان فهم جمعی آن.

داستایوفسکی گناه را با ایمان و مسیحیت پیوند می‌دهد؛ براهنی آن را صرفاً با اغوا و فروپاشی روانی تصویر می‌کند.

۴. نتیجه

براهنی از داستایوفسکی بیشتر «فضای تاریک و بیمارگونه» را گرفته، نه «روح فلسفی ـ دینی» او را.

به همین دلیل، در فیلم گناه بی‌ریشه و بی‌جهت است، اما در کارامازوف ریشه در سرشت انسانی و آزادی دارد.

می‌شود گفت: داستایوفسکی به سرنوشت انسان در جهان نظر دارد، براهنی به روابط معیوب انسان در خانواده و جامعه.

-

گناه
۵
۰
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
اشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید