ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگیاشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
خواندن ۷ دقیقه·۲۳ روز پیش

دستفروشی شهری: نگاهی انسانی به اقتصاد غیررسمی

مقدمه

وقتی از کنار دستفروش میوه‌ای در گوشه خیابان عبور می‌کنیم، شاید تنها یک فعالیت اقتصادی ساده ببینیم. اما اگر لحظه‌ای مکث کنیم و به این صحنه روزمره با چشمی انسان‌شناسانه بنگریم، دریچه‌ای به سوی جهانی پیچیده از معناها، روابط و سازوکارهای اجتماعی باز می‌شود. دستفروشی نه صرفاً یک فعالیت اقتصادی، بلکه یک پدیده فرهنگی و اجتماعی است که لایه‌های متعددی از زندگی شهری را در خود نهفته دارد.

فضا و مکان: جغرافیای ناپیدای شهر

دستفروش در فضای شهر جایگاهی متناقض دارد. او همزمان حضور دارد و نیست، دیده می‌شود و نادیده گرفته می‌شود. این حضور-غیاب پارادوکسیکال، بازتابی است از نوع خاصی از تعلق فضایی که می‌توان آن را «مکان‌سازی موقت» نامید. دستفروش هر روز فضایی را به لحاظ اجتماعی و اقتصادی بازتعریف می‌کند، گوشه خیابانی را که پیش از آن تنها معبری بود به نقطه‌ای از تبادل، گفتگو و تعامل تبدیل می‌سازد.این مکان‌سازی نوعی از دانش بومی شهری را آشکار می‌کند. دستفروش می‌داند کدام گوشه خیابان در چه ساعتی بیشترین عبور و مرور را دارد، کجا پلیس کمتر می‌آید، کدام محله مشتریان سخت‌گیرتری دارد. این دانش، برخلاف نقشه‌های رسمی شهر، نقشه‌ای زنده و پویا از شهر می‌سازد که بر اساس تجربه زیسته شکل گرفته است.

اقتصاد هدیه و مبادله: فراتر از پول

در نگاه اول، دستفروشی یک مبادله اقتصادی ساده به نظر می‌رسد: کالا در مقابل پول. اما واقعیت پیچیده‌تر است. در بسیاری از تعاملات دستفروشی، عناصری از آنچه مارسل موس «اقتصاد هدیه» می‌نامد نیز وجود دارد. دستفروشی که به مشتری دائمی‌اش میوه‌ای بیشتر می‌دهد، یا کمی از قیمت می‌زند، در واقع رابطه‌ای اجتماعی می‌سازد که از منطق صرف سود و زیان فراتر می‌رود.این روابط بر پایه اعتماد، شناخت متقابل و نوعی تعهد اخلاقی استوار است. مشتری نیز که هر روز از همان دستفروش خرید می‌کند، حتی اگر کمی گران‌تر باشد، در واقع در این اقتصاد روابط اجتماعی مشارکت دارد. او نه تنها میوه می‌خرد، بلکه در شبکه‌ای از تعاملات انسانی قرار می‌گیرد که به او حس تعلق و آشنایی در فضای ناشناس شهر می‌دهد.

بدن و کار: فیزیولوژی اقتصاد خیابانی

دستفروشی نوعی کار بدنی است که در مطالعات اقتصادی معمولاً نادیده گرفته می‌شود. ایستادن ساعت‌های طولانی، بلند کردن جعبه‌های سنگین، تحمل گرما و سرما، همه بخشی از این فعالیت اقتصادی است. بدن دستفروش ابزار کار اوست، اما بیش از آن، نمایشگاه هویت اجتماعی اوست. نحوه ایستادن، لباس پوشیدن، صحبت کردن، همه بخشی از استراتژی اقتصادی او برای جلب مشتری است.این بعد جسمانی کار در بستری از فضای عمومی انجام می‌شود که خود دارای قواعد نانوشته‌ای است. دستفروش باید بداند چگونه جا باز کند بدون اینکه متخلف به نظر برسد، چگونه مشتری جذب کند بدون اینکه مزاحم باشد، چگونه حضورش را در فضای شهری مدیریت کند تا هم دیده شود و هم نادیده گرفته نشود.

زمان و ریتم: زمان‌مندی متفاوت

ریتم زمانی دستفروشی با زمان خطی و منظم اقتصاد رسمی تفاوت دارد. او نه ساعت کاری ثابت دارد و نه حقوق ماهانه مشخص. زمان او به چرخه‌های طبیعی، فصول سال، ساعات شلوغی خیابان و نیازهای فوری زندگی‌اش گره خورده است. این زمان‌مندی منعطف، هم فرصت است و هم چالش. فرصت برای تطبیق با شرایط متغیر، و چالش به دلیل فقدان امنیت و پایداری.در این زمان‌مندی خاص، مفهوم «فردا» معنایی متفاوت می‌یابد. دستفروش نه برنامه بلندمدت دارد و نه امکان پس‌انداز قابل توجه. زندگی او در لحظه حال متمرکز است، در همین روز و همین فروش. این «حال‌محوری» را نباید با بی‌برنامگی اشتباه گرفت، بلکه نوعی سازگاری عقلانی با شرایط نامطمئن است.

زبان و گفتمان: شعرگونگی خیابانی

زبان دستفروش، زبان بازار است اما شعرگونگی خاص خود را دارد. فریادهای ریتمیک برای جلب مشتری، تعریف‌های اغراق‌آمیز از کیفیت کالا، شوخی‌های کوتاه با رهگذران، همه بخشی از ذخیره زبانی دستفروش است که او را از فروشنده مغازه متمایز می‌سازد. این زبان در عین سادگی، حامل معانی فرهنگی عمیقی است.در این گفتمان، مذاکره بر سر قیمت نه صرفاً یک فرآیند اقتصادی، بلکه یک آیین اجتماعی است. خریدار و فروشنده نقش‌های شناخته‌شده‌ای را بازی می‌کنند، هریک می‌داند چه بگوید و چگونه رفتار کند. این بازی زبانی، فضایی برای تعامل انسانی فراهم می‌کند که در خرید از سوپرمارکت وجود ندارد.

شبکه‌های اجتماعی: همبستگی نامرئی

دستفروشان معمولاً در خلأ کار نمی‌کنند. آنها بخشی از شبکه‌های اجتماعی غیررسمی هستند که به یکدیگر اطلاعات می‌دهند، به هم کمک می‌کنند و گاه از یکدیگر حمایت می‌کنند. این همبستگی می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد: از نگه داشتن جای یکدیگر گرفته تا هشدار دادن درباره آمدن مأموران.این شبکه‌ها اغلب بر اساس خویشاوندی، همشهری بودن یا تجربه مشترک شکل می‌گیرند. آنها نوعی سرمایه اجتماعی هستند که در غیاب سرمایه اقتصادی و حمایت نهادی، امکان بقا را فراهم می‌کنند. در این شبکه‌ها، اطلاعات درباره بهترین محل‌ها، منابع تأمین کالا، و راهکارهای مواجهه با مشکلات جریان می‌یابد.

کرامت و کنش‌گری: فاعلیت در حاشیه

یکی از خطاهای رایج در نگاه به دستفروشان، دیدن آنها به مثابه قربانیان منفعل است. اما رویکرد مردم‌شناسانه ما را به شناخت کنش‌گری و فاعلیت آنها راهنمایی می‌کند. دستفروش هر روز تصمیمات متعددی می‌گیرد: چه بفروشد، کجا بایستد، چگونه قیمت بگذارد، با چه کسانی رابطه برقرار کند. او استراتژی‌های پیچیده‌ای برای بقا و پیشرفت در اقتصاد غیررسمی دارد.این کنش‌گری در تلاش برای حفظ کرامت نیز خود را نشان می‌دهد. بسیاری از دستفروشان تأکید می‌کنند که «کار می‌کنند» نه گدایی، که «حلال» درآمد دارند، که خودشان را اداره می‌کنند. این تأکید بر کرامت، نه از سر غرور بلکه از سر نیاز به شناخته شدن به عنوان انسان‌هایی با ارزش است.

فرهنگ مصرف: بازتعریف نیاز و تجمل

دستفروشی پنجره‌ای است به سوی درک ما از فرهنگ مصرف در لایه‌های مختلف اجتماعی. آنچه برای برخی «نیاز اساسی» است، برای دیگران «تجمل» محسوب می‌شود. دستفروش با فروش کالاهای ارزان‌قیمت، به بخشی از جامعه اجازه دسترسی به کالاهایی را می‌دهد که در غیر این صورت از توان مالی‌شان خارج بود.

در عین حال، خود دستفروش نیز مصرف‌کننده‌ای است با محدودیت‌های خاص. تصمیم‌گیری او درباره اینکه چه بخرد و چه نخرد، آینه‌ای است از اولویت‌بندی‌های پیچیده میان نیازهای فوری و آرزوهای دراز مدت. او بین «امروز زنده ماندن» و «برای فردا برنامه‌ریزی کردن» در نوسان است، و این نوسان تنها یک معضل اقتصادی نیست، بلکه معضلی وجودی است.

جنسیت و دستفروشی: مذکر و مؤنث در خیابان

بررسی بعد جنسیتی دستفروشی نیز درک ما را عمیق‌تر می‌کند. فضای خیابان تاریخاً فضایی مردانه بوده است، و حضور زنان در آن همواره با محدودیت‌ها و داوری‌های اجتماعی همراه است. زنان دستفروش استراتژی‌های خاصی برای مذاکره با این فضا دارند: برخی با حضور فرزندانشان «مادر بودن» را به نمایش می‌گذارند تا همدلی ایجاد کنند، برخی سن بالایشان را سپری می‌سازند.مردان دستفروش نیز با انتظارات جنسیتی خاص خود مواجهند. «نان‌آور بودن» و «سرپرست خانواده بودن» بخشی از هویت مردانه آنهاست، و ناتوانی در تأمین درآمد پایدار می‌تواند این هویت را به چالش بکشد. این تنش‌های جنسیتی در فضای خیابان به شکل‌های مختلفی خود را نشان می‌دهند و تأثیرات روانی و اجتماعی عمیقی دارند.

فلسفه بقا: معنای زندگی در لبه‌ها

اگر از منظری فلسفی‌تر به دستفروشی بنگریم، با پرسش‌های بنیادینی درباره معنای زندگی، کرامت انسانی و ماهیت کار روبرو می‌شویم. دستفروش در حاشیه‌ای قرار دارد که همزمان حذف و حیاتی است. او برای بقای نظام اقتصادی ضروری است اما به رسمیت شناخته نمی‌شود، برای شهروندان خدمت ارائه می‌دهد اما حقوق شهروندی کامل ندارد.این وضعیت لیمینال، میان «در» و «بیرون» بودن، پرسش‌هایی درباره عدالت، تعلق و حقوق اجتماعی را برمی‌انگیزد. آیا کرامت انسانی به نوع کاری که انجام می‌دهیم بستگی دارد؟ آیا ارزش انسان با میزان مالیاتی که می‌پردازد یا بیمه‌ای که دارد تعریف می‌شود؟ دستفروش با وجود خود این پرسش‌ها را مطرح می‌کند، حتی اگر زبانی برای بیان آنها نداشته باشد.

جمع‌بندی: انسان‌شناسی همدلی

دستفروشی فراتر از یک پدیده اقتصادی است. او آینه‌ای است که در آن می‌توانیم پیچیدگی‌های زندگی شهری، تنش‌های اجتماعی، و در عین حال کنش‌گری انسانی را ببینیم. نگاه مردم‌شناسانه به ما یاد می‌دهد که پشت هر دستفروش، یک داستان زندگی، یک شبکه از روابط، یک جهان از معناها وجود دارد.

شاید بتوان گفت دستفروش نماینده‌ای است از آن بخش از زندگی اجتماعی که در آمار و نمودارها نمی‌گنجد، در برنامه‌های شهری دیده نمی‌شود، اما در عین حال شهر را زنده نگه می‌دارد. او یادآور این واقعیت است که اقتصاد تنها اعداد و ارقام نیست، بلکه در درجه اول روابط انسانی است، تعاملاتی است که در آن کرامت، شناخت و همدلی نقش اساسی دارند.

درک این پیچیدگی‌ها نه برای قضاوت بلکه برای همدلی ضروری است. وقتی بار دیگر از کنار دستفروشی عبور می‌کنیم، شاید بتوانیم فراتر از «کالا» و «مزاحمت»، انسانی را ببینیم که در تلاش برای زندگی، شهر را به فضایی زنده‌تر، انسانی‌تر و پیچیده‌تر تبدیل می‌کند.

فعالیت اقتصادیشبکه‌های اجتماعیمعنای زندگیدستفروشی
۱۱
۴
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
اشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید