ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگیاشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

دفاع مقدس و آزادسازی خرمشهر: تحولی در انسان‌شناسی جنگ وقدرت

مقدمه

در سوم خرداد ۱۳۶۱، خرمشهر آزاد شد. این رویداد که در نگاه اول یکی از عملیات‌های نظامی جنگ ایران و عراق به نظر می‌رسد، در واقع تحولی بنیادین در درک انسان‌شناختی از ماهیت جنگ، قدرت، و مقاومت ایجاد کرد. آنچه در خرمشهر رخ داد، فراتر از یک پیروزی نظامی بود؛ خلق مفاهیم جدیدی بود که تا آن زمان در جنگ‌های مدرن سابقه نداشت.

بازتعریف ماهیت جنگ

در جنگ‌های کلاسیک، هدف اصلی غلبه بر دشمن، تسخیر سرزمین، یا کسب منافع سیاسی-اقتصادی است. اما آنچه در خرمشهر شکل گرفت، مفهومی بود که می‌توان آن را "جنگ به مثابه مراقبت" نامید. این تحول بنیادین در درک ماهیت جنگ، باعث شد تا میدان نبرد نه فقط محل تقابل نیروها، بلکه فضایی برای مراقبت از خاک، خانه، خاطرات جمعی، و هویت تبدیل شود.سربازان در خرمشهر نقش محافظ و شفادهنده داشتند. آن‌ها نه صرفاً برای پیروزی ، بلکه برای التیام زخم شهر و بازگرداندن زندگی به آن می جنگیدند . این تفکر مراقبتی باعث شد حتی شیوه جنگیدن نیز متفاوت باشد. توجه به حفظ غیرنظامیان، مراقبت از زیرساخت‌های شهر، و حفظ کرامت انسانی حتی در خشونت‌ آمیزترین شرایط، جزء جدایی‌ناپذیر عمل نظامی تبدیل شد.این مفهوم جدید جنگ، باعث ایجاد "صحنه‌های انسانی" در میدان نبرد شد. برخلاف جنگ‌های معمول که بر تخریب و غلبه متمرکزند، در خرمشهر مفهوم "بازگشت به خانه" و احیای زندگی مدنی در کنار عمل نظامی شکل گرفت. داستان‌هایی مثل مادرانی که چای برای رزمندگان می‌بردند، کودکانی که گل برای آزادگان می‌چیدند، یا لحظه ورود به مسجد جامع خرمشهر، نوعی "تئاتر انسانی" در قلب جنگ ایجاد کرد که پیش از آن سابقه نداشت.

دو وجه متقابل: قدسی و مردمی

آزادسازی خرمشهر دو وجه متقابل و تقویت‌کننده ایجاد کرد که در انسان‌شناسی جنگ بی‌سابقه بود. وجهه اول، قدسی‌سازی جنگ بود که میدان نبرد را به فضایی مقدس تبدیل کرد. خرمشهر از یک شهر عادی به حرم تبدیل شد، زمین آن قدسی شد، و شهادت در آن به تجربه معنوی تحول یافت. جنگجویان نه فقط می‌جنگیدند، بلکه عبادت می‌کردند. نماز در خرابه‌ها، تلاوت قرآن در سنگرها، و تبدیل هر لحظه جنگ به زمان مقدس، بخشی از این وجه قدسی بود.وجهه دوم، مردمی‌سازی جنگ بود که تمام جامعه را در عمل نظامی مشارکت داد. مردم عادی، زنان، کودکان، سالمندان همه به بخش فعال جنگ تبدیل شدند، نه صرفا تماشاگر. خانواده‌ها فرزندانشان را هدیه می‌دادند، نه اینکه اجباراً بفرستند. کل شهرها به پشت جبهه فعال تبدیل شده بودند: آشپزخانه‌های مردمی، بافت لباس، جمع‌آوری کمک، و مشارکت عاطفی در هر مرحله جنگ.این دو وجه با هم تعامل خلاقی داشتند. وجهه قدسی مشروعیت معنوی می‌داد، وجهه مردمی قدرت اجرایی. نتیجه جنگی بود که هم عبادت بود، هم کار اجتماعی. این ترکیب باعث شد جنگ از یک رویداد نظامی-سیاسی تبدیل شود به آیینی که کل جامعه در آن مشارکت عاطفی داشت.

خودکفایی قدرت و چالش برای نظم جهانی

اما شاید مهم‌ترین وجه انسان‌شناختی خرمشهر، مفهوم "خودکفایی قدرت" باشد. این رویداد اثبات کرد که یک جامعه می‌تواند از درون خودش، بدون وابستگی به قدرت‌های بیرونی، منابع قدرت تولید کند. برخلاف مدل غالب جهانی که قدرت را وارداتی و وابسته می‌داند، خرمشهر نشان داد که قدرت حقیقی از درون جوامع می‌آید.ایران در شرایط تحریم و انزوای کامل، ثابت کرد که می‌توان بدون اتصال به سیستم قدرت جهانی موفق شد. این مدل نشان می‌داد که قدرت نه فقط از تجمع منابع مادی، بلکه از تحرک معنوی و همبستگی اجتماعی می‌آید. چنین درسی برای نظم قدرت بین‌المللی تهدیدکننده بود، زیرا اگر این تجربه خودکفایی قدرت تعمیم می‌یافت، کل نظم وابستگی جهانی زیر سوال می‌رفت.واکنش جهانی به این پیروزی نیز گویای اهمیت آن بود. رسانه‌های بین‌المللی به سرعت خبر آزادسازی را منتشر کردند، اما همزمان تلاش برای فروکاهی اهمیت آن آغاز شد. بازیگران بین المللی و حامیان رژیم بعثی صدام ، این پیروزی را شوکه‌کننده یافتند زیرا درک آن برایشان دشوار بود که ایران منزوی و تحریم‌شده بتواند ارتشی را که با تسلیحات پیشرفته توسط قدرت‌های جهانی تجهیز شده بود، شکست دهد. پس از خرمشهر، حمایت‌های اطلاعاتی، ماهواره‌ای، و تسلیحاتی از صدام به‌طور چشمگیری افزایش یافت.

منحصربفرد بودن

آزادسازی خرمشهر پدیده‌ای منحصربفرد است . دلایل آن نیز در شرایط تاریخی آن زمان نهفته است که میتوان از جمله آن دلایل به ترکیب خاص عواملی چون انقلاب تازه، تهاجم خارجی، احساس تهدید وجودی، و هویت جمعی در حال تشکیل اشاره کرد . چنین شرایطی دیگر تکرار نشد و امروزه با توجه به جهانی‌شدن قدرت و کنترل پیشگیرانه سیستم جهانی، امکان شکل‌گیری چنین تجربه‌ای شاید دیگر وجود ندارد.سیستم جهانی نیز یاد گرفته که قبل از شکل‌گیری چنین تجربه‌هایی، آن‌ها را شناسایی و مهار کند. خود جوامع نیز تغییر کرده‌اند و همان همبستگی عمیق و باور جمعی که در خرمشهر وجود داشت، در جوامع امروزی فرسایش یافته است.

میراث و درس‌های امروز

با این حال، میراث خرمشهر همچنان زنده و مؤثر است. این میراث به شکل "اسطوره مرجع" باقی مانده که دیگر جوامع با آن خود را می‌سنجند. مثل شعله‌ای که خاموش شده اما فروغش همچنان راهنماست.درس اصلی خرمشهر برای امروز این است که انسان قابلیت فراتر رفتن از محدودیت‌ها را دارد، حتی در ظاهراً غیرممکن‌ترین شرایط. این تجربه نشان می‌دهد که قدرت حقیقی از درون جوامع و از ایمان و اراده آن‌ها برمی خیزد، نه از منابع بیرونی. این میراث همواره یادآور این است که در تاریخ، لحظاتی وجود داشته که "غیرممکن" ممکن شده است.همچنین خرمشهر درس مهمی درباره اهمیت همبستگی اجتماعی و ایمان جمعی ارائه می‌دهد. در دورانی که جوامع مدرن با فردگرایی افراطی و فرسایش پیوندهای اجتماعی دست به گریبان هستند، تجربه خرمشهر یادآور قدرت تحول‌آفرین همبستگی است.در نهایت، شاید مهم‌ترین درس خرمشهر این باشد که برخی لحظات تاریخی چنان منحصربفرد هستند که غیرقابل بازگشت‌اند، و همین غیرقابل بازگشت بودن، آن‌ها را ابدی می‌کند. خرمشهر یکی از این لحظات نادر تاریخ بود که نشان داد مرزهای امکان بشری تا چه حد قابل گسترش است.

جنگخرمشهردفاع مقدسانسان شناسیمردم
۹
۰
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
اشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید