ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگیاشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
خواندن ۶ دقیقه·۲ ماه پیش

دو نوع شک: تأملی بر تفاوت‌های بنیادین میان غزالی و دکارت

مقدمه

هنگامی که در تاریخ فلسفه درباره "شک روشی" صحبت می‌شود، اغلب نام دو شخصیت برجسته مطرح می‌گردد: ابوحامد غزالی، عالم و عارف مسلمان قرن یازدهم میلادی، و رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم. در نگاه نخست ممکن است این دو شخصیت مسیری مشابه پیموده باشند، زیرا هر دو از شک به‌عنوان ابزاری برای دستیابی به یقین استفاده کرده‌اند. اما مطالعه دقیق‌تر نشان می‌دهد که ماهیت، انگیزه و نتایج شک این دو فیلسوف آنقدر متفاوت است که تقریباً نمی‌توان آنها را در یک دسته قرار داد. آنچه در ادامه بررسی می‌شود، نشان خواهد داد که شک غزالی تجربه‌ای وجودی، اجتماعی و معنوی بوده، در حالی که شک دکارت ابزاری صوری، منطقی و ریاضی محسوب می‌شود.

تجربه شک غزالی

تجربه شک غزالی که در کتاب "المنقذ من الضلال" به تفصیل بیان شده، در زمینه‌ای بحرانی و پیچیده رخ داد. جامعه اسلامی آن روزگار دستخوش تحولات عمیق اجتماعی، سیاسی و فکری قرار داشت. خلافت عباسی رو به ضعف می‌رفت، نابرابری‌های اجتماعی گسترش یافته بود، و در این میان جریان‌های فکری مختلفی پدید آمده بودند که هر کدام ادعای دسترسی به حقیقت داشتند. یکی از مهم‌ترین این جریان‌ها، باطنیان بودند که در برابر علوم ظاهری و رسمی دین، ادعای دسترسی مستقیم به باطن و حقیقت داشتند. این جریان نه تنها در سطح فکری فعال بود، بلکه چالش سیاسی جدی برای حکومت‌های موجود نیز محسوب می‌شد.غزالی در این شرایط، به‌عنوان استاد مدرسه نظامیه در بغداد، از مقام‌های علمی رسمی بود و با این جریان‌ها مواجه می‌شد. اما مواجهه او با باطنیه فقط مناظره علمی نبود، بلکه برخوردی بود که او را به بحران عمیق اعتقادی کشاند. او متوجه شد که آنچه باطنیه ارائه می‌دهند، باطنی‌گری سطحی است؛ یعنی کسانی که بدون درک عمیق از ماهیت دین، ادعای باطنی‌گری دارند و از این ادعا به‌عنوان دستاویزی برای عبور از ظاهر استفاده می‌کنند، نه تعمیق آن. این کشف باعث شد که غزالی نه تنها روش باطنیه را زیر سوال ببرد، بلکه روش‌های سنتی علوم دینی را نیز مورد تردید قرار دهد.شک غزالی بنابراین شکست دینی و اعتقادی عمیقی بود که در برخورد واقعی با مسائل زمانه‌اش پدید آمد. او واقعاً دچار تردید شده بود و این تردید آنقدر عمیق بود که او را وادار کرد تمام زندگی خود را تغییر دهد. او از تدریس در مدرسه نظامیه کناره گیری داد، بغداد را ترک کرد، و سفری طولانی آغاز کرد که هم جغرافیایی بود و هم روحانی. این سفر او را به دمشق، بیت‌المقدس و سپس به حج برد، و در طول این مسیر او در جستجوی حقیقت و راهی برای رهایی از شک خود بود.آنچه غزالی در این سفر تجربه کرد، فرآیند تدریجی خروج از شک و ورود به یقین بود که نه از طریق استدلال صرف، بلکه از طریق تجربه عرفانی و معنوی حاصل شد. او در نهایت به این نتیجه رسید که راه واقعی به حقیقت، نه شک مطلق و نه پذیرش کورکورانه، بلکه تصوف معتدل است که در آن ظاهر دین نادیده گرفته نمی‌شود، بلکه تعمیق می‌یابد تا به باطن منتهی شود. این تجربه غزالی نشان می‌دهد که شک او شک واقعی بود که از مواجهه با بحران‌های اجتماعی و فکری زمانه‌اش ناشی شده بود و راه‌حل آن نیز از طریق تغییر کامل زندگی و تجربه مستقیم حقیقت به دست آمد.

شک یا فرض شک دکارتی

در مقابل این تجربه پیچیده و چندبعدی غزالی، شک دکارت ماهیتی کاملاً متفاوت دارد. دکارت در قرن هفدهم، در عصر علمی جدید و انقلاب علمی زندگی می‌کرد. او نه با بحران اجتماعی یا دینی مواجه بود، نه دچار تردید وجودی شده بود. هدف او از شک، بنیان‌گذاری روشی مطمئن برای دانش علمی بود. شک دکارت، شک ریاضی و صوری است که بر اساس استدلال منطقی و قدم به قدم پیش می‌رود، درست مانند حل یک مسئله ریاضی.

دکارت در خلوت اتاق خود نشسته و به‌صورت تئوریک و ذهنی، تمام باورها و اعتقادات را مورد شک قرار می‌دهد. این شک، فرض شک است نه شک واقعی. او در واقع می‌گوید: "اگر فرض کنیم که همه چیز قابل تردید است، آیا چیزی باقی می‌ماند که نتوان در آن تردید کرد؟" پاسخ او به این پرسش، قضیه مشهور "کوژیتو" است: "من می‌اندیشم، پس هستم." این فرآیند، فرآیند ریاضی و منطقی است که مانند اثبات یک قضیه در هندسه، قدم به قدم به یک نتیجه مطمئن می‌رسد.

تفاوت اساسی این دو نوع شک

تفاوت اساسی این دو نوع شک در انگیزه، فرآیند و نتیجه آنها مشهود است. انگیزه غزالی، رهایی از بحران وجودی و یافتن راه نجات روح بود. انگیزه دکارت، یافتن مبنای مطمئن برای دانش علمی و بنیان‌گذاری روش علمی جدید بود. فرآیند غزالی شامل تغییر کامل زندگی، سفر، تجربه مستقیم، و مواجهه با واقعیت‌های اجتماعی و معنوی بود. فرآیند دکارت، تأمل ذهنی، استدلال منطقی و کار فکری صرف محسوب می‌شد.نتیجه شک غزالی، تصوف معتدل و راهی بود که ظاهر و باطن دین را با هم تلفیق می‌کرد و به او امکان ادامه زندگی دینی و معنوی می‌داد. نتیجه شک دکارت، بنیان‌گذاری فلسفه مدرن و روش علمی بود که اساس دانش تجربی و ریاضی قرار گرفت. غزالی پس از شک خود، به تألیف "احیاء علوم الدین" پرداخت و راهی برای زندگی معنوی ارائه داد. دکارت پس از شک خود، هندسه تحلیلی را بنیان گذاشت و مبانی فلسفی علم مدرن را فراهم کرد.زمینه اجتماعی و تاریخی نیز در شکل‌گیری این دو نوع شک نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است. غزالی در عصر بحران تمدن اسلامی زندگی می‌کرد، جایی که نهادهای سنتی دینی قدرت پاسخگویی به نیازهای معنوی مردم را از دست داده بودند و جریان‌های مختلف ادعای ارائه راه‌حل داشتند. در چنین شرایطی، شک و جستجو امری طبیعی و ضروری بود. دکارت در عصر رنسانس و انقلاب علمی زندگی می‌کرد، جایی که هدف اصلی، رها شدن از تفکر قرون وسطایی و بنیان‌گذاری روش جدید برای کسب دانش بود.این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که علی‌رغم شباهت ظاهری در استفاده از شک، این دو فیلسوف در واقع کارهای کاملاً متفاوتی انجام داده‌اند. غزالی در حال حل مسئله وجودی و معنوی بود، دکارت در حال حل مسئله معرفت‌شناختی و روش‌شناختی. غزالی با انسان کامل سروکار داشت که نیاز به نجات روح دارد، دکارت با ذهن انسان سروکار داشت که نیاز به روش مطمئن شناخت دارد.

نتیجه گیری

در نهایت، آنچه از این مقایسه روشن می‌شود، این است که شک غزالی و دکارت، دو پدیده کاملاً متفاوت هستند که تنها در واژه مشترک‌اند. شک غزالی، تجربه‌ای زیسته و دردناک بود که از مواجهه با بحران‌های واقعی زمانه ناشی شد و از طریق تغییر کامل زندگی و تجربه عرفانی حل شد. شک دکارت، ابزاری منطقی و ریاضی بود که برای بنیان‌گذاری روش علمی طراحی شد و از طریق استدلال صوری به نتیجه رسید. هر دو در جای خود ارزشمند هستند، اما قیاس آنها با یکدیگر تنها زمانی معنادار است که این تفاوت‌های بنیادین در نظر گرفته شود. غزالی نشان داد که چگونه انسان می‌تواند از بحران به کمال برسد، دکارت نشان داد که چگونه عقل می‌تواند به یقین دست یابد. هر دو آموزه‌هایی ارزشمند برای انسان‌اند، اما در حوزه‌های مختلف و برای نیازهای متفاوت.

شکغزالیدکارت
۱۵
۲
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
اشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید