
در آستانه روزهایی که به گرامیداشت زنان و مادران اختصاص مییابد، شایسته است که نگاهی به ریشههای کهن این ستایش بیندازیم. جشنهای امروزین ما برای بزرگداشت مادران و زنان، بازتابی نوین از احترامی است که هزاران سال پیش در قالب پرستش الهگان زن و نمادهای آسمانی چون ستاره زهره شکل گرفته بود. این پیوند میان آسمان و زمین، میان نور ستارهای درخشان و گرمای مادرانه، داستانی است که از دل تاریخ به امروز ما رسیده است.
ستاره زهره که در آسمان صبحگاهی و شامگاهی میدرخشد، همواره نمادی از دوگانگی زیبا بوده است: هم روشنایی میبخشد و هم گرما. این ویژگی دوگانه دقیقاً همان چیزی است که ما در حضور مادرانه تجربه میکنیم. مادر هم راهنمای روشنبخش فرزند در تاریکیهای زندگی است و هم منبع گرمای بیپایان عشق و مهربانی. شاید به همین دلیل باشد که تمدنهای باستانی این ستاره را با الهگان زن و مفهوم باروری پیوند میدادند، چراکه در آن هم نور دانش را میدیدند و هم گرمای حیاتبخش را.
در جوامع کهن، پیش از آنکه تقویمهای مدرن و روزهای جهانی شکل بگیرند، مردم جشنهایی برای ستایش باروری، زایش و مادری برگزار میکردند. این جشنها معمولاً با فصل بهار و بازگشت حیات به طبیعت همزمان بودند. در بینالنهرین، مراسم ویژهای برای ایشتار، الهه عشق و باروری که با ستاره زهره یکی انگاشته میشد، برگزار میشد. در این مراسم، زنان نقش محوری داشتند و به عنوان نمایندگان نیروی آفریننده جهان ستوده میشدند. این جشنها در واقع پیشینیان همان روزهای زن و مادری هستند که امروز جشن میگیریم.
در روم باستان، جشن ماتروناليا در اول مارس برگزار میشد، روزی که به احترام مادران و زنان متاهل اختصاص داشت. در این روز، مردان به همسران خود هدیه میدادند و بردگان زن روز تعطیل داشتند. این جشن به افتخار یونو، الهه زنان و زایمان بود، اما در لایههای عمیقتر فرهنگی، همان احترام به نیروی مادرانه و زایندگی بود که در پرستش ونوس و ستاره زهره نیز بازتاب داشت. ونوس، نام رومی همان آفرودیت یونانی، نه تنها الهه عشق بلکه نماد زیبایی، باروری و قدرت زایندگی زنانه بود.
در فرهنگ ایرانی نیز الهه آناهیتا، که با آب، باروری و زایش پیوند داشت، جایگاهی ویژه داشت. او را الهه ستارگان نیز مینامیدند و بسیاری از پژوهشگران او را با ستاره زهره مرتبط میدانند. جشنهای به افتخار آناهیتا، به ویژه در کنار چشمهها و رودخانهها، نشاندهنده احترام عمیق ایرانیان باستان به نیروی زایندگی و مادرانگی بود. این احترام در فرهنگ ایرانی تا به امروز ادامه دارد و در روزهایی که به مادران اختصاص مییابد، بازتاب مییابد.
اما چرا این همه تمدن مختلف، الهگان زن را چنین بزرگ میداشتند؟ پاسخ در خود طبیعت انسان نهفته است. در جوامع کشاورزی اولیه، باروری زمین و باروری زن دو روی یک سکه بودند. بدون حاصلخیزی، نه غذا بود و نه بقا. بدون زایش، نه نسلی ادامه مییافت و نه قبیلهای پایدار میماند. زن به عنوان زاینده حیات، نمادی زنده از این معجزه روزانه بود. مادر نه تنها فرزند میزایید، بلکه او را تغذیه میکرد، حفظ میکرد، تربیت میکرد و به جامعه تحویل میداد. این نقش، فراتر از یک وظیفه بیولوژیکی، یک مسئولیت مقدس و اجتماعی بود.
امروزه، روز زن و روز مادر که در کشورهای مختلف در تاریخهای متفاوتی جشن گرفته میشوند، بازتابی مدرن از همان احترام کهن به نقش زنان هستند. در ایران، روز زن با میلاد حضرت فاطمه زهرا همزمان شده است، نامی که خود به معنای درخشنده و نورانی است و پیوندی نمادین با ستاره زهره و روشنایی آن دارد. این انتخاب نه تصادفی است، بلکه ادامه همان سنت دیرینهای است که زن را با نور، پاکی و زایندگی پیوند میدهد.
در روز مادر نیز که در ایران در روز ولادت حضرت فاطمه جشن گرفته میشود و در بسیاری از کشورهای غربی در ماه مه برگزار میشود، ما همان احترام باستانی به نیروی مادرانه را ادا میکنیم. این روز فرصتی است برای یادآوری گرما و روشنایی که مادران در زندگی ما میافشانند. آنها همانگونه که ستاره زهره در تاریکی شب میدرخشد، در سختترین لحظات زندگی ما منبع نور و امید هستند.
جالب است که در بسیاری از فرهنگها، هدایای روز زن و مادر شامل گلها هستند، نمادهایی از زیبایی، شکوفایی و باروری. در گذشته نیز، گلها و میوهها به الهگان زن تقدیم میشدند. این تداوم نمادین نشان میدهد که هرچند شکل و قالب جشنهای ما تغییر کرده، اما محتوای عاطفی و معنوی آنها همچنان یکسان است.
ارتباط میان گرمابخشی و روشناییبخشی که در زهره نمود دارد، دقیقاً همان چیزی است که ما از مادران میطلبیم و در روز مادر به آن احترام میگذاریم. مادر هم با آغوش گرمش امنیت میآفریند و هم با راهنماییهایش راه را روشن میکند. او هم شفا میدهد و هم تربیت میکند. این دوگانگی خلاقانه، همان ویژگی است که انسانهای باستانی در الهگان زن جستجو میکردند و امروز ما در مادران خود میستاییم.
با این حال، نباید فراموش کنیم که روز زن و مادر تنها فرصتی برای تشکر نیست، بلکه یادآوری مسئولیت اجتماعی ماست. در گذشته، الهگان زن نه موجوداتی ضعیف و محتاج بلکه منابع قدرت و آفرینندگی بودند. امروز نیز باید زنان را نه صرفاً در نقش مادری بلکه به عنوان انسانهایی کامل با همه توانمندیها و حقوقشان ببینیم. روز زن فرصتی است برای یادآوری برابری، عدالت و احترام متقابل.
در نهایت، پیوند میان ستاره زهره، مادری و روزهای اختصاصیافته به زنان، داستان پیوستگی انسان با طبیعت و کیهان است. همانگونه که نیاکان ما در آسمان شب به دنبال معنا میگشتند و در درخشش زهره گرما و روشنایی مادرانه را میدیدند، امروز ما نیز در روزهای ویژهای که به زنان و مادران اختصاص میدهیم، همان احترام کهن را ادامه میدهیم. این روزها یادآور آن هستند که مادری فقط یک نقش نیست، بلکه نیرویی است که حیات را میآفریند، حفظ میکند و به آینده منتقل میسازد. نیرویی که هم گرما میدهد و هم نور، دقیقاً مانند ستارهای که هزاران سال است در آسمان ما میدرخشد و راه را روشن میکند.