
متن دوبیتی
مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آیو
تحلیل و تفسیر
این دوبیتی از بابا طاهر عریان، فراتر از یک اندرز اخلاقی ساده، بیانگر تجربهای عمیق عارفانه است. در این شعر، مفهوم «عریانی» که صفت شاعر شده، نه تنها در عنوان او بلکه در لایههای معنایی شعرش نیز جاری است.
تناقض نمادین: فراخی و تنگی
بابا طاهر با ظرافتی شگفتانگیز میگوید: «جهان با این فراخی تنگت آیو ». این تناقض آشکار، در واقع تناقض نیست، بلکه توصیف دقیق حال عارف عریان است. جهان برای عامه مردم با همه محدودیتهایش هنوز جای پنهان شدن دارد .پردههای ریا، نقابهای دروغ، و حجابهای خودفریبی. اما برای کسی که از همه این پوششها عریان شده، کوچکترین لغزش جایی برای پنهان شدن ندارد.
عارف عریان مانند کسی است که در میدانی باز و بیسایه ایستاده هیچ درختی برای پناه گرفتن، هیچ دیواری برای مخفی شدن نیست . در چنین فضایی، حتی سایهای کوچک از خطا، آشکار و برجسته میشود. این همان تنگی است که بابا طاهر از آن سخن میگوید: نه تنگی فیزیکی جهان، بلکه تنگی معنوی که از شفافیت مطلق ناشی میشود.
پشیمانی و شفافیت
«بر پا سنگت آیو » تصویری است از پشیمانی که مانع حرکت میشود. اما این پشیمانی برای عارف عریان معنایی ژرفتر دارد. وقتی انسان از همه پردهها برهنه شود، پشیمانی دیگر احساسی قابل انکار یا فراموشی نیست بلکه سنگی است که در مسیر حرکت معنوی، هر قدم را سنگین و دردناک میکند.
نامه اعمال و عریانی
بیت دوم با اشاره به «نامه خواندن» در روز حساب، این عریانی را به اوج خود میرساند. اما نکته ظریف این است که برای عارف واقعی، هر روز همان روز حساب است. او نمیتواند منتظر «فردا» بماند چون در عریانی کامل، هیچ چیز پنهان نمیماند و هر لحظه، لحظه رویارویی با حقیقت است.
«ننگ» در اینجا نه ترس از مجازات، بلکه شرم از شکستن آن شفافیت مطلق است. عارف عریان نه از خدا بلکه از خودِ حقیقتِ خود شرم دارد از آن نسخهای که در آینهی بیپردهی وجود خود میبیند.

بابا طاهر عریان: شرح حال
بابا طاهر عریان در قرن پنجم هجری در همدان میزیست، عارفی که در تاریخ ادب فارسی، نه تنها به خاطر شعرش بلکه به خاطر شیوه زیستنش مانده است. لقب «عریان» او نه تنها به فقر مادی و بینیازی از دنیا اشاره دارد، بلکه نمادی است از برهنگی معنوی و زیستن بدون نقاب، بدون تظاهر، بدون حجاب میان او و حقیقت.
دوبیتیهای او به لهجه لُری همدانی سروده شده و این زبان ساده و محلی، خود بازتابی از همان عریانی است: زبانی بدون تصنع، بدون آرایش ادبی مصنوعی، زبانی که مستقیماً از دل برمیخیزد و به دل میرسد.
بابا طاهر در تاریخ تصوف ایران، الگویی است از عارفانی که عرفان را نه در خلوتگاهها و خانقاهها، بلکه در خیابانهای زندگی روزمره زیستند. او نشان داد که میتوان در میان مردم بود و در عین حال عریان از دنیا . میتوان در جهان زیست و در عین حال برای جهان تنگ بود.
نتیجهگیری
این دوبیتی بابا طاهر، بیش از آنکه اندرزی اخلاقی باشد، توصیفی است از یک حالت وجودی: حالت عریانی عارفانه. در این حالت، مرزهای میان درون و برون، میان خودِ حقیقی و خودِ نمایشی، ریخته میشود. عارف عریان در فضایی زندگی میکند که هیچ جای پنهانی ندارد نه از خدا، نه از خود، نه از جهان.
تناقض ظاهری «فراخی تنگ» در واقع توصیف دقیق این تجربه است: جهان برای کسی که عریان شده، همزمان بینهایت وسیع و بینهایت تنگ است . وسیع چون دیگر دیوار و مرزی نیست، تنگ چون دیگر پردهای برای پنهان شدن نمانده.
پیام بابا طاهر در این دوبیتی ساده اما عمیق است: اگر میخواهی عریان باشی، اگر میخواهی در شفافیت کامل زندگی کنی، پس باید در هر لحظه طوری زندگی کنی که انگار همهچیز آشکار است .چون واقعاً همهچیز آشکار است. در چنین زیستنی، کوچکترین لغزش سنگی میشود زیر پا، و کوچکترین خطا این جهان فراخ را بر تو تنگ میکند.
عریانی عارفانه یعنی زیستن بدون پرده، بدون پشیمانی، بدون ننگ نه به این معنا که خطا نمیکنیم، بلکه به این معنا که آنقدر شفاف میشویم که دیگر نیازی به پنهان کردن خطاها نباشد. این است راز بابا طاهر عریان.