ویرگول
ورودثبت نام
امید درویش زاده
امید درویش زاده
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

مقصر اصلی

به نام خدا

مقصر اصلی

1-داخلی –شب- میکسون ورزشگاه بعد از بازی دربی

[مجری تلویزیون در میکسون ورزشگاه جلوی مهران سرافراز بازیکن به نام فوتبال را بعد از انجام مسابقه دربی می ­گیرد.]

مجری تلویزیون :جناب سرافراز حالا که گل پیروزی مسابقه دربی رو زدین با بینندگان صحبت می ­فرمایید؟

مهران سرافراز:با سلام خدمت مردم عزیز کشورم و هواداران محترم فوتبال خدا رو شکر تونستم گل برد تیمم روبزنم و یه بار دیگه ثابت کنم قلبم برای هوادارا می­تپه .به عشقه اوناس که هنوز بازی می ­کنم .خدا را شکر امروز تونستم دل هوادارارو شادکنم و می خوام از طریق همین آنتن تلویزیونی در ابتدای امر ضمن تشکر از دعاهایهای خیر همه به خصوص یکی از هوادارا و بازیکنای آینده فوتبال که الان متاسفانه در بستر بیماری هست . به نام متین که آقا پسر خیلی با استعداد و خوش تیپی هستش و برام نامه نوشته بود که متاسفانه در بستر بیماری افتاده یه هدیه ناقابلی بدم چون قول داده بودم اگه تو دربی گل زدم هدیه ای از طرف خودم به...

2- داخلی-شب-بیمارستان

[از تلویزیون بیمارستان برنامه فوتبال پخش میشود.و متین درحال تماشا است مهران سرافراز صحبت میکند.]

مهران سر فراز:...متین عزیز هرچند ناقابل تقدیم کنم.

مجری تلویزیون : بسیار هم عالی...]متین لبخند رضایتمندی می زند.همراه متین در بیمارستان هم با لبخند او لبخندی می زند.]حالا این هدیه چی هست؟رازه یامی تونید اعلام کنید جناب سرافراز

مهران سرافراز: نه میگم چون به در خواست خود عزیزش یکی از پیرهنهامه که روش امضای بنده و چند تا از دوستای معروف ورزشی هستش و یه مبلغ ناچیزی جهت کمک درمان ایشون به عنوان هدیه که از طرف خودمه به برادر زاده ام میدم که تو همون بیمارستان کار میکنه برای متین عزیز که نامه اشو بهم رسوند ببره و تقدیمش کنم باشه که تو مراحل زندگیش موفق باشه.

مجری تلویزیون: بسیار هم ممنون ..خب آقای سرافراز راجع به بازی هفته بعد بگید که حکم قهرمانیتون رو امضاء میکنه.

مهران سرافراز: بله بازی سختیه ولی خب یه کمپ تمرینی از همین امروز یا فردا داریم که [همراه متین تلویزیون را خاموش می کند.]

همراه متین: خب بسه دیگه تموم شد باید چشمات یکم استراحت کنه

متین: یعنی اون پیرهن به دستم میرسه ...مال تیم ملیه ها.

همراه متین: دیگه وقت استراحتته اینا همشون چرت و پرت میگن.

متین: نه .. نه مهران سر افراز قولش قوله دیدی گل زد به خاطر من.

همراه متین: نه متین جان ... بهر حال امروز روز خوبش بوده که تونسته گل بزنه

متین: نه من دعا کردم که گل بزنه.

همراه متین: متین استراحت کن اینا با فوتبال و تلویرزیون میذارنمون سر کار .

متین: من نمیدونم بهر حال مهران سرافراز قولش قوله.

همراه متین: استراحت کن متین جان.

3-خارجی- روز – خیابان

[دونفر موتور سوار کلاهی به سر می کشن که کل صورت غیر از چشمهایشان بپوشاند]

موتور سوار اولی : آروم میرم بغلش کیسه رو از دستش بقاپ

موتور سوار نشسته روی ترک (دومی): حله نوکرتم

[ در یک آن به برادرزاده مهران سرافراز خیلی آرام نزدیک میشوند. تلفن همراه برادر زاده مهران سرافراز زنگ میخورد و او گوشی را جواب میدهد دزدان فرصت را غنیمت شمرده یک آن گوشی همراه و کیسه دستش را میقاپند و میگریزند.برادر زاده مهران سر افراز هاج و واج میماند.]

4-خارجی- نزدیک غروب-خیابان

[موتور در گوشه ای پارک شده است دو نفر روی موتور نشسته اند.]

اولی: ببین چی توشه ؟

دومی: یه پیرهن ورزشیه پره خط خطیو امضاء ممضاء ...مال تیم ملیه فکر کنم .شماره 11 تیم ملی کیه؟

اولی: سرافرازه، پسره سرفرازه نمی دونم دومی: به درد می خوره ؟

اولی:نه فکرنکنم خیلی بیارزه

دومی: خب چی کارش کنم ؟

اولی: بپوشش...

دومی: [می­پوشد] نمردیم بازیکن تیم ملی هم شدیم

اولی:خب دیگه چی تو پلاستیکه بود که اینجوری چسبیده بودش

دومی:هیچی خالیه.

اولی: یعنی خاک تو سر جفتمون دومی: نه داش گوشیشم زدم اولی: نه بابا؟ کو؟

دومی: اینجاست

اولی: بابا ای ول داری.

[ موتور را رانده و تک چرخ میزنند.پیراهن را به همراه کیسه اش دور می اندازد.]

5-داخلی – شب -بیمارستان

[متین روی تخت حالش خوب نیست.]

متین:قرار بود به دستم برسه که تا امشب پس کو کجا قایمش کردین...

همراه متین: من که بهت گفتم اینا همه تبلیغاته عزیز دلم.

متین: نه اون اسطوره فوتباله ... فوتبال میدونی یعنی چی؟

همراه متین:یه توپو میندازن وسط از این ور شوت می کنن اون ور از اون ور شوت این ور . تو عاشق چی این بازی هستی؟

متین: این حرفهارو به من نزن فوتبال یه ورزشه یه علمه می دونی چقدر کار می کنن به این جا ها برسن چقدر بامن مخالفت کردی که نرم فوتبال حالام داری باز همون حرفها رو میزنی مهران سرافراز هیچوقت دروغ نمیگه اون گل زد با دعای من.

همراه متین: عزیزم تو همه اش حرف خودتو میزنی ما که محتاج کسی نیستیم ...خوشبختانه خودمون خرج عمل فردا تو میدیم.

متین: من محتاجم.

همراه متین: به چی ؟تو چی داری میگی بچه ؟

متین: من محتاج فوتبالم همه محتاج ورزش و فوتبالیم

همراه متین: تو تو... دیگه نمی خوام چیزی بشنوم

6-داخلی –شب-خانه برادر زاده مهران سر افراز

[برادر زاده مهران سرافراز تلفنی بامهران سرافراز صحبت می کند].

برادر زاده مهران سرافراز:به خدا تقصیر من نبود عمو سفت چسبیده بودمش از سمت چپ گرفته بودمش موبایلمم زدن به خاطر همین دیر زنگ زدم.[سکوت گوش می کند.]عملش نیمه شبه [سکوت گوش می کند.] خطرناکه ولی باشه پیامت رو بهش میرسونم عمو جان [مکث ]ممکنه تو روحیه اش اثر سوء بذاره ولی به خدا تقصیر من نبود معلوم نبود مریضن چیزی مصرف کردن [مکث] اصلاً ندیدم. [سکوت گوش می کند.] باشه عمو جان فعلا خداحافظ [قطع می کند به فکر فرو میرود.]

7- داخلی –نیمه شب- بیمارستان

[متین خوابیده است ،همراه متین درحال خواندن یک مجله زرد است.]

8-خارجی –ساعاتی قبل از نیمه شب- خیابان

[آن دو جوان سارق را میبینیم که ماده مخدری مصرف میکنند.]

[روی موتور نشسته اند و در خیابان میرانند].

اولی :هی یواش توپ توپی ها

دومی: نه بابا حواسم هست

اولی:چراغو رد کردی

دومی: مگه چهار راه بود؟

اولی: حواست باشه داغون که هستیم داغون ترمون نکنی ...کلاهم که هیچوقت نداریم

دومی: نه که خیلی پولداریم یه قابلمه هم واسه سرمون بگیرم که خداد تومن بیارزه

اولی:خیلی خوب بابا ... هر کی ندونه فکر می کنه این اوستاس

دومی:حاجی بیخیال اونو ...اپله گوشیش کم کم یه ملیونی میارزه

اولی: بزن بغل بزن بغل یه ملیون جفا می کنی. چند میلیونی قیمتشه دومی: واسو برم نزدیکش

[شخصی را که صورتش پیدا نیست خفت کرده اند و گوشی موبایلش را به همراه پول ربوده و در میروند]

9-داخلی-نیمه شب –بیمارستان (اتاق انتظار)

[همراه متین روی نیمکت نشسته سر در گریبان فرو برده و اشک می ریزد و با موبایل حرف میزند]

همراه متین:خدا لعنت کنه تموم شد همه اش میگفت مهران سرافراز ، اگر این یارو فوتبالیسته رو ببینم . پاک به حسابش میذارم که متین رو ازمون گرفت. [سکوت گوش میکند]نه بابا همه اش اسم اونو می آورد اون روحیه اشو خراب کرد ... [سکوت گوش می کند. ] نه بابا رسانه ایش می کنم اون روحیه اش رو خراب کرد .حالا بهر حال از خونش نمی گذرم[ سکوت] کاری نداری هرکی می­خواد باشه می­خوام قطع کنم.[مکث] خداحافظ[تلفن را قطع می کند.همزمان دو تخت به اتاق عمل می برند که آن دو جوان دزد و موتور سوار هستند که از ناحیه سر دچار آسیب جدی شده اند. و در حالت اغماء هستند .]

10خارجی_ روز _صبح زود

[متین را تشیع جنازه می­کنند و عکس متین روی تابوت به همراه پیراهن مهران سرافراز وجود دارد.]

پایان

فیلمنامه نویسیفیلم کوتاهاجتماعی
نویسنده آزاد ، اهل ایران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید